|
خسرو یکم (کسری) انوشیروان دادگر |
سر درِ دانشگاهِ گندى شاپور در آن زمان:
|
« شمشیرهاى ما مرزها را مى گشاید و دانش و فرهنگ ما دلها و اندیشه ها » |
خسرو انوشیروان دادگر |
«مزدک» که در آن زمان دعوی اصلاحات داشت نظرات جدید خود را عرضه نمود و توانست توجه قباد و پسر دیگر او «کاووس» را به خود جلب کند. مزدک از نفوذ خود بر شاه استفاده نمود و کاووس را به عنوان ولیعهد ایران در نظر گرفت. مزدک که مردی سخنور و زیرک بود به گسترش اندیشه های استادش «زرتشت خورگان» پرداخت.
پذق|
مزدک تصمیم داشت که به نوعی اصطلاحات اجتماعی دست بزند و نوعی آیین اشتراکی را ترویج نماید
جنبشی که مزدک برپا ساخته بود با این که در اصل برای بهبود وضعیت کشور و گسترش برابری پایه ریزی شده بود ولی در نهایت موجب بی نظمی، آشفتگی و فساد گستردهای در کشور گردید. سست کردن باورهای اخلاقی مردم، گسترش فساد اجتماعی، دست یازی به دارایی و زنان مردم به ویژه ثروتمندان، فرصت یافتن مهاجمان خارجی و قبیله های مرزی جهت حمله به کشور، احتمال جدا شدن بخش های تابعه کشور، تنها شماری از مشکلاتی بود که گریبان گیر ایران شد.
خسرو یکم (کسری) در زمان پادشاهی پدرش «قباد ساسانی»، نیز بسیار بر تصمیمات او تاثیر گزار بود و پدرش را در لحظات سخت، فراوان یاری نمود. قباد هنگامی که در آستانه مرگ قرار داشت بنا به درخواست وزیرش « مهبود » آخرین سپارش های خود را درباره جانشینی خسرو یکم به نگارش درآورد. کمی بعد از این قباد در گذشت و شاهزاده کاووس که تمایلاتی به مزدک داشت ادعای شاهی نمود. ولی «مهبود» سپارش نامه قباد را در انجمن بزرگان ارائه نمود و ادعای کاووس را باطل نمود. خسرو اول پس از پدر بر تخت شاهی نشست و از آنجا که بسیار انسان فرهیخته و دارای منش والایی بود، بزرگان به او لقب انوشیروان یا دارنده روح جاویدان دادند.
فردوسی درباره به تخت نشستن او میفرماید:
چو کسری نشست از بر گاه نو همی خواندندی ورا شاه نو
بشاهی بر او خواندند آفرین بفرمان او شد زمان و زمین
جهان تازه شد از سر گاه اوی ابا گرگ و میش آب خوردی بجوی
بگفتند کان شاه جاوید باد فرش برتر از فر جمشید باد
ز بس خوبی و داد و آیین اوی وزان نامور دانش و دین اوی
ورا نام کردند نوشیروان که مهرش جوان بود و دولت جوان
درباره جوانمردی و دادگری خسرو انوشیروان |
بدون شک میتوان گفت که کسری انوشیروان مظهر ستم ستیزی و عدل و داد در جهان میباشد و از اینروی به او لقب دادگر داده اند. او فرمان داده بود که هر ایرانی که احساس مینماید حقش پایمال شده یا به او ستمی روا شده است در هر زمان از شبانه روز بدون توجه به اینکه شاه مشغول چه کاریست، میتواند به نزد شاه آمده و دادخواهی کند و تا زمانی که مشکلش حل نشده از بارگاه شاه نرود. این دستور را به تمامی حاکمان محلی نیز داده بود و آنها را مجبور کرده بود تا همانند خود شاه، چنین کنند.
فردوسی درباره دادگری کسری میفرماید:
نشست از بر تخت نوشیروان خجسته دل افروز شاه جوان
جهانی به درگاه بنهاد روی هر آنکس که بد در جهان داد جوی
بآواز گفت آنزمان شهریار که جز پاک یزدان مدارید یار
که داننده اویست و هم رهنمای هم او دست گیرد بهر دو سرای
مباشید ترسان ز تخت و کلاه گشادست بر هر کسی بارگاه
هر آنکس که آید بروز و بشب ز گفتار بسته مدارید لب
اگر می گساریم و با انجمن ور آهسته باشیم با رای زن
بچوگان و بر دشت نخجیر گاه بر ما شما را گشاده است راه
بخواب و به بیداری و رنج و ناز از این بارگه کس مگردید باز
مگر آرزوها همه یافته مخسبید یکتن زما تافته
بدانگه شود شاد روشن دلم که رنج ستمدیدگان بگسلم
انوشیروان خسرو یکم، نه تنها از گسترش بی دینی و رواج اندیشههای باطل و کجروی های دینی جلوگیری نمود، بلکه در سایه پایبندی به آیین بهی، الگوی اخلاقی خوبی برای دیگران بود و از هر فرصتی برای آموزش راستی و درستی به زیردستان سود می جست.
درباره این رفتار انوشیروان، سعدی در گلستان آورده است:
انوشیروان عادل را در شکارگاهی صیدی کباب کردند و نمک نبود، غلامی به روستا رفت تا نمک آورد. انوشیروان گفت: نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد.
گفتند: این قدر چه خلل زاید. گفت: بنیاد ظلم در هان اول اندکی بوده است هر که آمد در جهان بر او مزیدی کرد تا بدین غایت رسیده است.
زمانیکه فتنه نوشزاد یکی از فرزندان انوشیروان که به دین مسیح گرویده بود و با همدستی مسیحیان علیه پدرش شورید به دست ارتش ایران ناکام ماند، کسری همه مسیحیانی را که دسیسه کرده بودند را بخشید و از مجازات آنان چشم پوشی نمود.
گوشه ای از اقدامات اصلاحی خسرو انوشیروان |
انوشیروان دادگر دارای شخصیتی بسیار هنر دوست و دانش پرور بوده است و عقاید مخالفان خود را تا جایی که به امنیت کشور لطمه وارد نمی کرد، تحمل می نمود.
روش پادشاهی انوشیروان خسرو یکم عبارت بود از:
دادگستری، نظم و انضباط اجتماعی، پاسداری از فرهنگ و آیین ملی، دفاع به هنگام در برابر آشوبگران داخلی، رسیدگی به امور مردم و دولتمردان و سپاهیان، دوستی و مدارا با کشورهای همسایه، پاسداری از مرزهای کشور، تقویت و سازماندهی ارتش، رونق تجارت داخلی و خارجی، احیاء سیستم مالیاتی، گسترش دانش، مبادله علمی و فرهنگی با سایر کشورها، گسترش و ترویج کشاورزی، به کارگیری افراد شایسته و کاردان در اداره کشور و بسیاری دیگر.
دانشگاه پزشکی گندی شاپور
گندی شاپور یکی از هفت شهر اصلی خوزستان بود و نام آن «گوند-دزی-شاپور» به معنی «دژ نظامی شاپور» بودهاست. دیگر نامهایی که برای آن بهکار میرفته عبارت است از «پیلآباد»، خوز»، «نیلاب»، «نیلاط». در سریانی آن را «بیت لاباط» مینامیدند».
برخی پژوهشگران بر اینند که بنیادی همانند به گندی شاپور از زمان پارتیان در این جایگاه قرار داشتهاست. شهری به نام گندی شاپور را شاپور یکم فرزند اردشیر ساسانی پس از شکست دادن سپاه روم به سرکردگی والرین، بنا نهاد. شاپور یکم گندی شاپور را پایتخت خود قرار داد.
نام گندي شاپور براي نخستين بار در ادبيات پهلوي شهر «وه اندو شاپوهر» آمده است که معرب فارسي واژهً گندي همان جندي است وروي هم رفته در ادبيات اسلامي شهر جندي شاپور و يا جندي شابور ذکر شده است.
اما نام آوری گندی شاپور، بیشتر در زمان خسرو انوشیروان ساسانی انجام گرفت. خسرو انوشیروان گرایش فراوانی به دانش و پژوهش داشت و گروه بزرگی از دانشوران زمان خود را در گندی شاپور گرد آورد.
دانشگاه پزشکی گندی شاپور در زمان انوشیروان خسرو یکم ساخته شد و می توان از آن به عنوان اولین دانشگاه پزشکی جهان با ساختار مدرن نام برد. در زمان کسری کتابخانه دانشگاه گندی شاپور بزرگترین کتابخانه جهان محسوب می شد.
در دوره پادشاهی خسرو انوشیروان، امپراتور روم جوستینیان که یک مسیحی متعصب بود، آکادمی آتن که آخرین پایگاه تدریس آیین های غیر مسیحی در روم بود را بست و اساتید مکتب افلاطونی نو که هفت نفر بودند به ایران و دربار ساسانیان پناه آوردند و با پیشواز گرم کسری روبرو شدند.
در دربار کسری، هفتاد تن از بزرگترین دانشمندان آنروز ایران و جهان حضور داشتند که او را در امور مختلف کشورداری یاری می نمودند.
به عبارتی می توان گفت که عهد بزرگ تمدن ادبی و فلسفی ایران و تبادل افکار شرق و غرب با عهد سلطنت انوشیروان آغاز شده است.
کتاب خداینامک که فردوسی طوسی اساس حماسۀ رزمی معروف خود را بر آن قرار داده است در عهد سلطنت انوشیروان تدوین گردید.
در پی فرمان خسرو بود که برزویه، پزشک بزرگ ایرانی، مأمور مسافرت به هندوستان شد تا به گردآوری بهترین کتب یونان و هند بپردازد. برگرداندن نسکی به نام «پنجه تنتره» از سانسکریت به زبان پهلوی از کارهای اوست و امروزه شهرت وی در ترجمهای است از کتاب ارزشمند «پیل پای، بید پای هندی» که با خود به ایران آورده و به پارسي پهلوي انجام داد، که امروزه به نام کلیله و دمنه معروف است.
در مقدمه شاهنامه ابومنصوری در این باره آمده است: «از کسری انوشیروان چیزی مانده است که از هیچ پادشاه نمانده است (یعنی کلیله)».
همچنین به فرمان خسرو کتاب اوستا در یک مجموعه منظم جمع آوری شد و آنچه امروزه از اوستا باقی مانده، دست آورد کوشش های انوشیروان است.
بازی شطرنج نیز به فرمان او از هند به ایران آورده شد و رواج یافت.
دو نفر از زهاد متهور و مخاطره جوی
ایران کرم ابریشم (تخم نوغان) را از ختن (چین) به ایران آوردند.
در دوره پادشاهی او، هر کس خسارتی به دیگری وارد کرده بود یا دارایی دیگران را دزدیده بود، مجبور به پرداخت غرامت میشد و به مجازاتی متناسب با جرم خود میرسید.
خانوادههایی را که پس از کشته شدن سرپرست خانواده به تنگدستی افتاده بودند سرشماری میکردند و به شماره یتیمان و زنان بی شوهر به هر یک خرجی میدادند. پادشاه، کودکان این طبقه را «فرزندان خود» شمرد و دختران را به مردان هم طبقه آن ها داد و جهیزیه آن ها را از خزانه دولتی تهیه کرد و پسران را از دودمان نجیب زن داد و آن ها را آموزش داد و در دربار به کار گرفت.
به فرمان انوشيروان شهرهاي زيادي در ايران ساخته شد و بناهاي باشكوهي بر پا شد.
همچنین به فرمان انوشیروان، شهر نوبندگان و بغداد کهن و اردبیل و مداین به بهترین نحو بازسازی شدندو دیوار باب الابواب را بنا کرد.
به نظر برخي از پژوهشگران تاريخ ايران، كاخ كسري را خسرو اول بنيان نهاد كه تالارهاي آن جايگاه ديدار با مردم، بار عام، بوده است. اين بناي شگرف براي طاق بسيار بزرگش در جهان شناخته شده است كه دهانهي آن 6/25 متر و بلندي آن نزديك 29 متر است. بارگاه باشكوه شاهنشاه در اين كاخ آجري بود و از همانجا به كارهاي كشور رسيدگي ميكرد. در همين كاخ بود كه مردم در جشن نوروز و جشن مهرگان براي شاه هديه ميآوردند و شاه نيز به آنان هديه ميداد. دبيران نام هديه دهندگان را در دفتر ويژهاي مينوشتند و آن گونه كه جاحظ در كتاب التاج آورده است:"اگر هديه دهنده به كمك مالي نياز پيدا ميكرد، برپايهي آن چه كه در دفترها نوشته شده بود، ارزش هديههاي او را برآورد ميكردند و دو برابر آن را به او ميدا
ساختمان ها و زمین هایی را که پس از کوتاه شدن دست صاحبان آن ها و انهدام جداول و قنات ها به ویرانی رفته بود دوباره آباد کرد. پل های چوبی و سنگی را که خراب و ویران شده بود نوسازی کرد و در جاهای ویژهای که مورد دستبرد دزدان و بزهکاران بود استحکاماتی ساخت.
در تمام این بازسازی ها و نوسازیها کوچکترین حقی از کسی پایمال نشد.
چنان که «مسعودی» در کتاب «مروج الذهب» مینویسد:
کسری انوشیروان پس از مراجعت به عراق، سفرا و فرستادگان پادشاهان مختلف را به حضور پذیرفت. یکی از آن ها فرستاده قیصر روم بود که به تماشای ایوان کسری پرداخت و از شکوه آن سخن ها گفت.فقط در میدان جلوی ایوان نقصی مشاهده کرد و به همراهان باز گفت به او پاسخ دادند:
که آن جا خانه پیرزنی است که حاضر به فروش نشده است و چون شاه نخواست به آن پیرزن ستم روا دارد آن خانه را به همان حال گذاشتند و این نقص بهر آن است.
فرستاده گفت: به خدا که این نقص بهتر از هر کمال است.
انوشیروان، علاوه بر این که نظام مالیات اراضی را اصلاح کرد، به اصلاح مالیات سرانه نیز پرداخت. تنها افراد 20 تا 50 سال مشمول مالیات سرانه قرار می گرفتند.
برقراری ارتباط دوستانه اقتصادی و دادو ستد بازرگانی با کشورهای دیگر نیز در سرآغاز برنامه های اقتصادی انوشیروان قرار داشت . او چند بار نمایندگانی را با کالاهای گران بها و هنر های دستی ایرانی برای معرفی توان اقتصادی ایران به چین فرستاد و چینی ها همراه با نمایندگان دولتی و بازرگانی تولیدات خود را به ایران هدیه نمودند.
در دوران وی توسعه کشاورزی به شیوه علمی مورد توجه قرار گرفت. برای این منظور در شهرک علمی و تحقیقاتی گندی شاپور و شهرهای شوش و شوشتر دوره هایی برای آموزش کشاورزان بر پا شد و کشاورزان آموزش دیده به کشت محصولات گوناگون از جمله نیشکر، خرما، گندم و جو، گیاهان دارویی و پرورش کرم ابریشم پرداختند.
به عبارتی می توان گفت که عهد بزرگ تمدن ادبی و فلسفی ایران و تبادل افکار شرق و غرب با عهد سلطنت انوشیروان آغاز شده است.
در دوره شاهنشاهی ساسانیان و بخصوص دوره کسری انوشیروان، بازرگانی در نهایت رونق خود بود و ایران قطب اقتصادی جهان محسوب میشد.
استفاده از پول یکسان در کشور و نوعی بانکداری نیز رواج داشت، بطوریکه واژه چک از زبان فارسی به زبانهای اروپایی رفته است.
دستاوردهای نظامی خسرو انوشیروان |
انوشیروان ارتش را به شیوه ای نوین سازماندهی نمود و ایران را دارای ارتشی حرفه ای کرد که سربازان آن حقوق منظم دریافت می کردند تشکیل داد.
آموزش نظامی برای همه رده های جامعه یکسان شد و مدارس نظامی سربازان را با جنگ افزار آشنا می کردند و آموزش دفاعی می دادند.
ارتش ایران در زمان انوشیروان از نظر نظم و تشکیلات بسیار پیشرفته تر از ارتش روم بود.
انوشیروان برای خارج ساختن تمرکز فرماندهی ارتش از دست اشراف پایتخت نشی ، مقام سپهسالار را حذف نمود و به جای آن چهار «پادگُسبان» منصوب نمود که هر یک مسوول دفاع از یک بخش کشور بود و خود بر عملکرد آن ها نظارت داشت. در زمان او، کشور از نظر نظامی به چهار بخش برابر با چهار جهت اصلی تقسیم شد و هر قسمتی را «کوست» نامیدند.
ـ کوست خورآسان (خراسان): در مشرق، شامل خراسان امروزی و خوارزم و سغد (فرا رود) و گرگان (استرآباد) و هرات (افغانستان) و مانند این ها.
ـ کوست خوربران (خاوران): در مغرب، شامل سورستان (عراق) و کرمانشاهان و همدان و ... تا مرزهای روم.
ـ کوست باختر : در شمال، شامل آذرآبادگان و ارمنستان و گرجستان و اران و کوهستان قفقاز و دربند و ری و دماوند و گیلان و تپورستان (تبرستان) و دیلمان و تالشان.
ـ کوست نیمروز: در جنوب، شامل خوزستان و پارس و کرمان و سند و سیستان و
یمن و...
در ابتدای فرمانرواییش صلحی ابدی با امپراتور روم جوستینیان اول منعقد نمود، اما دست اندازیهای رومیان به مناطق مرزی ایران، انوشیروان را وادار نمود تا در سال ۵۴۰ میلادی با روم وارد جنگ شود.
او به سوریه لشکر کشید و شهر انطاکیه که سومین شهر مهم امپراتوری روم بعد از قسطنطنیه (کنستانتینوپل) و اسکندریه بود را تصرف کرده و برای گوشمالی دادن رومیان شهر را به طور کامل ویران نمود و شهری زیبا تر از انطاکیه به نام زیب خسرو در نزدیکی تیسفون ساخت و همه ساکنان انطاکیه را در آنجا منزل داد. رومیان این شهر را خسرو-آنتیوک و تازیان آنرا رام الله مینامند.
و در پی این پیروزی در چندین جنگ دیگر با رومیان دولت ایران به پیروزی های بزرگی دست یافت.
یکی دیگر از عرصه های رقابت انوشیروان خسرو یکم با رومیان کشور یمن بود. در آن زمان کشور یمن مورد تعرض مسیحیان حبشه قرار گرفت و دولت حبشه در این اقدام خود از دولت روم دستور میگرفت. «سیف بن ذی یزن» پادشاه یمن از ایران یاری خواست، از آن جا که تصرف یمن به تسلط رومیان بر دریای روم منتهی میشد، انوشیروان سپاهی را به فرماندهی یکی از سرداران آزموده ایران به نام «وهرز» از راه دریا به یمن فرستاد، تا آن جا را از تسلط حبشیها برهاند. و پرچم ایران را دوباره در آن سرزمین به اهتزاز درآوردند و حجاز هم به این وسیله زیر نفوذ ایران قرار گرفت و به این ترتیب نفوذ روم در آن سرزمین و دریای اطراف آن برچیده شد.
از دیگر جنگ های خارجی انوشیروان جنگ او با «هپتال ها» و نیز قوم مهاجر خزر است. در جنگ علیه هپتال ها انوشیروان با ترکان که در آسیای مرکزی زندگی میکردند متحد شد و در نتیجه هپتال ها به طور کامل شکست خوردند. خزرها نیز که از سمت شمال غربی به مرزهای ایران حمله کردند به دنبال جنگ پیروزمندانهای شکست داده شدند.
انوشه روان خسرو یکم در دوران شاهنشاهی خود روابط گسترده ای نیز با ملت های متمدن جهان آن روز برقرار کرد. او به سوی چین و هندوستان دست دوستی دراز کرد و با فرستادن سفرای دوستی، پیوند های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خوبی بین ایران با این کشور ها برقرار نمود.
ایوان خسرو یا ایوانِ مداین در تیسفون |
طاق کسری بقایای تالار بزرگ عهد ساسانی در محل تیسفون، عراق حالیه، که جزء کاخ سلطنتی بزرگ معروف به ایوان کسری بوده است، طول و عرضش به ترتیب حدوداً ۳۶۵ و ۲۷۵ متر تخمین زدهاند.
بازمانده این کاخ هنوز در کشور کنونی عراق بهجاست. هارون الرشید خلیفه عباسی کوشید تا آن را ویران سازد ولی در این کار ناکام ماند.