|
گر بر سرِ نفسِ خود امیری، مردی | بر کور و کر، ار نکته نگیری، مردی |
مردی نبود، فِتاده را، پای زدن | گر دستِ فِتاده را بگیری، مردی |
پوریای ولی |
پهلوان محمود قتالي خوارزمي مشهور به «پوربای ولی» از عارفان و جوانمردان و شاعر اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است، که در ورزش باستانی و زورخانه ای ایران نیز از جایگاه مهمی برخوردار است.
برخی آن را «پوربای ولی» ضبط کرده اند و ازینرو احتمال می رود «بای» که در ترکی به معنای بزرگ است، لقب او و «ولی» نام پدرش یا اشاره به مقام پیشوایی و قطبیت خود او باشد.
مؤلف مجالس العشاق، که نزدیکترین تذکره به زمان اوست، لقبش را «پریار» دانسته است که احتمالاً حرف «ر» در پریار حذف شده است. بعید به نظر نمی رسد که این نام از مصطلحات زمان بوده و شاید مرکب از «پری» و «یار» باشد، و به کسانی اطلاق می شده است که کاری خارق العاده انجام داده باشند.
تاریخ ولادت و شرح حال او روشن نیست. برخی او را اهل اورگنج از شهرهای خوارزم یا از مردم گنجه، یا بر اساس طوماری قدیمی متعلق به دورة صفوی، از اهالی سلماس و خوی ذکر کرده اند
گفته شده است که در جوانی کشتی می گرفت و به کار پوستین دوزی و کلاه دوزی اشتغال داشت. در همان ایام به شهرهای مختلف آسیای میانه، ایران و هندوستان سفر کرد و در همة آن شهرها به پهلوانی نامبردار شد.
دربارة تغییر احوال و توجه و التفات پوریای ولی به عرفان روایتهای گوناگونی وجود دارد.
به روایتی، پهلوانی هندی برای کشتی گرفتن با وی به خوارزم آمد و به روایتی دیگر، یکی از پادشاهان هندوستان او را برای کشتی با پهلوانی هندی دعوت کرد.
پوریا مادر آن پهلوان را در حال استغاثه و زاری دید که از خدا پیروزی فرزندش را طلب می کرد. پوریا برای شاد کردن دل او تصمیم گرفت تا در آن کشتی پشت خود را به دست پهلوان هندی به زمین رساند. گویند که در پایان این کشتی حال کشفی به او دست داد و لقب «پریار» نیز در همین ماجرا به او داده شد.
شرح این داستان در سایت عجایب المخلوقات:
از احسان شارعی
بر حسب برخی منابع، وی دارای گرایشهای ملامتی بود و حتی گاه به خرابات می رفت و با خراباتیان سخنان تایبانه می گفت. جامی نیز وی را از معاشران و یاران محمد خلوتی (متوفی ۷۵۱) بر شمرده است.
وفات وی را همة منابع ۷۲۲ و در خیوَق (خیوه) ذکر کرده اند. مزارش در ترکمنستان بر جای است و مردم آن ناحیه به علت اعتقاد به شخصیت معنوی وی پس از مراسم ازدواج جهت تبرک به آرامگاهش می روند.
گويند در شبي که وفات يافت، اين رباعي را گفت و علي الصباح مرده بر سجاده اش يافتند.
امشب ز سر صدق و صفاي دل من در ميکده آن هوش رباي دل من
جامي بکفم داد که بستان و بنوش گفتم نخورم گفت: براي دل مـن
افسانه های بسیاری دربارة او نقل شده و در همة این افسانه ها و داستانهای عامیانه، دربارة شجاعت، تسلط او به فنون کشتی و تواناییهای روحی و جسمی وی سخن رفته است.
پوریای ولی در میان ورزشکاران ایران اسوة جوانمردی و از خودگذشتگی است و در زورخانه ها هنگام انجام دادن کارهای دشوار، مانند سنگ گرفتن، نام او را بر زبان می آورند. در ابتدای هر کشتی نیز اشعاری خوانده می شود که منسوب به اوست. همچنین بوسیدن خاکِ گودِ کشتی اشاره ای به قدم بوسی پوریای ولی است.
اشعار زير از مثنوي کنزالحقايق او نقل ميشود:
بهشت و دوزخت با تست در پوست چرا بيرون ز خود ميجوئي اي دوست
اگر تو خوي خوش داري بهر کـار از آن خـويـت بهشت آيد پديدار
وگر خــوي بدت اندر ربايد از آن جز دوزخـت چيزي نيايـد
دهـان تـو کـليـداني است هــموار زبان تو کلـيد آنرا نگـه دار
بهشت و دوزخت را يک کليد است &ensp کليدي اين چنين هرگز که ديده است
کزو گه گل دمد در باغ و گـه خار گهي جنـت گشايد زو گهي نار
زبانت را کليدي همچنــان دار بدان کت آرزو باشـد بگـردان
در اين عالم نزن از نيک و بد دم که هم ابليس ميبايد هم آدم
آثار
شعر پوریای ولی ساده و به دور از پیچ و تابهای مرسوم است.
- مثنوی کنزالحقایق این مثنوی در پنج مقاله و ۱۳۲۰ بیت سروده شده. زمان سرودن این اثر را در سال ۷۰۳ هجری یاد کردهاند. که در تهران و در سال ۱۳۵۲ به چاپ رسیده است. کتاب دارای مطالبی عرفانی و اخلاقی دربارة ایمان، شهادت، طهارت، جهاد با نفس، عشق، پاره ای مسایل دینی، میزان و قیامت است که در ضمن حکایاتی آمده است.
- مجموعه رباعیات پوریای ولی این مجموعه که نسخة خطی آن در مؤسسة خاورشناسی فرهنگستان علوم ازبکستان موجود است، در سال ۱۹۶۱ در تاشکند به چاپ رسیده است.
سالروز درگذشت پورياي ولي
طبق محاسبه مورخان روس، پورياي ولي (محمود خوارزمي) پهلوان، جوانمرد، عارف و شاعر بنام ايران
۲۳ جولاي سال ۱۳۲۲ ميلادي (يكم امرداد ماه) درگذشت كه اين اندرز را به او نسبت مي دهند:
- افتادگي آموز اگر طالب فيضي هرگز نخورد آب، زميني كه بلند است
از منابع:
ویکیپدیا
-
farhangsara.com
-
بنياد دايرة المعارف اسلامي