KhAk's Design - Persian Art


وقتی که کوروش از اهورا یاد میکرد جهان از عدل او بیداد میکرد

فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزای تنم قسمتی از خاک ایران شود
كوروش بزرگ


كوروش بزرگ بنیان‌گذار دودمان شاهنشاهی هخامنشی






قطعه کتيبه
خواننده و آهنگساز: پيمان منتظمی
هديه به کميته بين المللی نجات پاسارگاد
پيوند به فايل صوتی
نظريات مورخين و دانشمندان بزرگ درباره کورش:
«کوروش بزرگ الگو وپدر صلح وحقوق بشر جهان»

از سایت otopia.persiangig.com با فورمت پی دی اف
از سایت iranmeet.com با فورمت زیپ / پی دی اف





نگاهی کوتاه به زندگینامه كوروش هخامنشی


تبار کوروش از جانب پدرش به پارسی ها می‌رسد که برای چند نسل بر آنشان (شمال خوزستان کنونی)، در جنوب غربی ایران، حکومت کرده بودند. کوروش درباره خاندانش بر سفالینهٔ استوانه شکلی محل حکومت آن‌ها را نقش کرده‌است. بنیانگذار سلسلهٔ هخامنشی، شاه هخامنش انشان بوده که در حدود ۷۰۰ پ.م. می‌زیسته‌است. پس از مرگ او، فرزندش چاایش پیش به حکومت آنشان رسید. حکومت چا ایش پیش نیز پس از مرگش توسط دو نفر از پسرانش کووش یکم شاه آنشان و آریارامن شاه پارس دنبال شد. سپس، پسران هر کدام، به ترتیب کمبوجیه یکم شاه آنشان و آرشام شاه پارس، بعد از آن‌ها حکومت کردند. کمبوجیه یکم با شاهدخت ماندانا دختر آژی دهاک یا آستیاگ پادشاه ماد ازدواج کرد و کوروش بزرگ نتیجه این ازدواج بود.

به گفته هرودوت، آریـِنیس (مادر بزرگ کوروش بزرگ از طرف مادری) دختر شاه آلیاتِس دوم پادشاه لیدیه بود. آرینیس به همسری ایشتوویگو، پادشاه امپراتوری ایرانی ماد درآمد و از ایشان ماندانا زاده شد. کوروش بزرگ حاصل ازدواج ماندانا با کمبوجیه یکم آنشانی بود.


کوروش بزرگ (۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد)، همچنین معروف به کوروش دوم نخستین شاه و بنیان‌گذار دودمان شاهنشاهی هخامنشی است. شاه پارسی، به‌خاطر بخشندگی‌، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شده‌است.

ایرانیان کوروش را پدر و یونانیان، که وی سرزمین‌های ایشان را تسخیر کرده بود، او را سرور و قانونگذار می‌نامیدند. یهودیان این پادشاه را به منزله مسح‌شده توسط پروردگار بشمار می‌آوردند، ضمن آنکه بابلیان او را مورد تأیید مردوک می‌دانستند.

کورش در طول زندگی خود فقط یک زن اختیار کرد و او کاساندان نام داشت دختر فرناسپه از شاهدختان خاندان هخامنشی . کاساندان قبل از کورش درگذشت و بعد از او کورش در اندوهی فراوان ماند و برای همیشه و به احترام همسرش تنهایی را برگزید ( به نقل از هرودوت تاریخ نویس یونانی).

کورش و کاساندان ملکه ایران (ملکه جهان) دارای ۵ فرزند، دو پسر با نام های کمبوجیه و بردیا و سه دختر به نام‌های آتوسا، رکسانه و ارتیستونه میباشند.


نام کوروش در زبان‌های گوناگون باستانی به‌گونه‌های مختلف نگاشته شده‌است:
به زبان پارسی باستان: Kūruš
در کتیبه‌های عیلامی: Ku-rash
درکتیبه‌های بابلی: Ku-ra-ash
در زبان یونانی باستان: Κoρος
در زبان عبری: کورِش Koresh
در زبان لاتین: سیروس Cyrus


گزنفون تاريخ نگار نامدار يوناني میگوید:
ما در این باره فکر کردیم و سه دلیل یافتیم که چرا کورش به این اندازه برای فرانروایی عادل مردمان ساخته شده بود: نخست نژاد اصیل آریایی او و بعد استعداد طبیعی و سپس نبوغ پرورش او از کودکی.

کوروش در دربار کمبوجیه اول خو و اخلاق والای انسانی پارس‌ها و فنون جنگی و نظام پیشرفته آن‌ها را آموخت و با آموزش‌های سختی که سربازان پارس فرامی‌گرفتند پرورش یافت. بعد از مرگ پدر وی شاه آنشان شد.
وی اولين كسي بود كه فلات ايران را براي نخستين بار در تاريخ زير يك پرچم در آورد و پادشاهي ايران را تشكيل داد.

كورش بزرگ با ايماني كه به اهورا مزدا داشت، جهان گشائي را به هدف برقرار كردن آشتي و آسايش و برابري و از ميان بردن ستم و ناراستي انجام ميداد. هر كشوري را كه گشود, فرمانروائيش را دوباره به همان حكومتگران پيشين واگذاشته بود تا از سوي او سرزمين خودشان را با دادگري اداره كنند. در هيچ جا به معابد و متوليان امور ديني ملل مغلوب آسيب وارد نكرد.

پس از لیدی کوروش نواحی شرقی را یکی پس از دیگری زیر فرمان خود در آورد و به ترتیب گرگان (هیرکانی)، پارت، هریو (هرات)، رخج، مرو، بلخ، زرنگیانا (سیستان) و سوگود (نواحی بین آمودریا و سیردریا) و ثتگوش (شمال غربی هند) را مطیع خود کرد.

كورش پس از تسخير بابل اعلام بخشش همگاني كرد, اديان بومي را آزاد اعلام كرد، هيچ انساني را به بردگي نگرفت و سپاهيانش را از تجاوز به جان و مال رعايا باز داشت و دستور داد خرابيهاي جنگ را بازسازي كنند و در اين راه خود پيش قدم شد و شروع به بازسازي ديوار شهر كرد.

آزادسازی یهودیان دربند و اجازهٔ بازگشت به و بازسازی اورشلیم توسط کوروش بزرگ
در ميانرودان چهل هزار يهودي توسط شاهان آشور و بابل براي بردگي به اين منطقه آورده شده بودند. كورش دستور آزادي آنها را صادر كرد و به آنها وعده داد موجبات برگشتشان را به سرزمينشان اورشلیم فراهم كند و دستور بازسازی هیکل سلیمان را صادر کرد و به همین خاطر در بین یهودیان به عنوان منجی معروف گشت که در تاریخ یهود و در تورات ثبت است.
بعد از فتح ميانرودان، شام(سوريه)، فينيقيه و فلسطين نيز ضميمه خاك ايران شدند.
...


یک کاهن بزرگ بابلی دربارۀ کوروش بزرگ چنین نوشته است:
در ماه نیسان در یازدهمین روز (روز ۱۲ فروردین) که خدای بزرگ بر تختش جلوس داشت… کوروش به‌خاطر باشندگانِ بابل امانِ همگانی اعلان کرد.… او دستور داد دیوارِ شهر ساخته شود. خودش برای این‌کار پیش‌قدم شد و بیل و کلنگ و سطل آب برداشت و شروع به ساختنِ دیوار شهر کرد.… پیکره‌های خدایانِ بابل، هم زن‌خدا هم مردخدا، همه را به‌جاهای خودشان برگرداند. اینها خدایانی بودند که سالها بود از نشیمن‌گاهشان دور کرده شده بودند. او با این کارش آرامش و سکون را به‌خدایان برگرداند. مردمی که ضعیف شده بودند به‌دستور او دوباره جان گرفتند، زیرا پیشترها نانشان را از آنها گرفته بودند و او نانهایشان را به‌ایشان بازگرداند.… اکنون به‌همۀ مردم بابل روحیۀ نشاط و شادی داده شده است. آنها مثل زندانیانی‌اند که درهای زندانشان گشوده شده باشد. به‌کسانی‌که در اثر فشارها در محاصره بودند آزادی برگشته است. همۀ مردم از اینکه او (یعنی کوروش) شاه است خشنودند.





پاسارگاد پایتخت کوروش هخامنشی


به طور کلی هخامنشیان در طول دوران حکومت خود شش پایتخت داشته اند که عبارتند از:
آنشان، هگمتانه، بابل، شوش، پاسارگاد و تخت جمشید.
پاسارگاد توسط كوروش بزرگ و تخت جمشید توسط داریوش هخامنشی احداث شد. تخت جمشيد به نامهايي ديگر مانند پرسپوليس و پارسه نيز مشهور است.
پاسارگاد مجموعه ای است از کاخها، عمارات دولتی، آثار مذهبی، یک صفه دژ مانند و گور کوروش، که جدا از یکدیگر در دشت مرغاب واقع‌اند و قسمتهایی از آن نیز به کمک مجاری آبیاری به چمنزار و باغ بدل شده است.

پاسارگاد قدیمی ترین اثر هخامنشی است که امروزه آن را دشت مرغاب نیز می نامند و در ۱۸ فرسنگی شهر شیراز واقع شده است.





وصیت نامه کوروش هخامنشی







گزیده منشور كورش هخامنشی


منشور كورش هخامنشی کوروش دوم یا کورش بزرگ، بنیان‌گذار پادشاهی ایران و آغازگر سلسله هخامنشیان، پس از تسخیر بابل، در بابل تاج‌گذاری کرد و اعلام عفو عمومی داد؛ ادیان بومی را آزاد اعلام کرد؛ برای جلب محبت مردم میانرودان (بین‌النهرین)، مردوک که کهن‌ترین خدای بابل بود را به رسمیت شناخته، او را نیایش کرد و سپاس گفت. او هیچ گروه انسانی را به بردگی نگرفت و سپاهیانش را از تجاوز به مال و جان رعایا بازداشت.

او تمامی کسانی را که به اسارت به بابل آورده شده بودند گرد هم آورد و منزلگاه آنها را به ایشان بازگرداند. کوروش همچنین قوم یهود را نیز از اسارت و بیگاری در بابل آزاد کرد.

به دستور کوروش، شرح وقایع و دستورات وی روی یک لوح استوانه‌ای سفالین نگاشته شد به عنوان سنگ بنای یادبودی در پایه‌های شهر بابل قرار گرفت. در این لوح استوانه‌ای، کوروش پس از معرفی خود و دودمانش و شرح مختصر فتح بابل، می‌گوید که تمام دستاوردهایش را با کمک و رضایت مردوک خدای بابلی به انجام رسانده است.

وی سپس بیان می‌کند که چگونه آرامش و صلح را برای مردم بابل و کشور سومر به ارمغان آورده، و پیکر خدایانی که نبونید از نیایشگاه‌های مختلف برداشته و در بابل گردآوری کرده بوده را به نیایشگاه‌های اصلی آنها در میان‌رودان و غرب ایران برگردانده‌است. پس از آن، کوروش می‌گوید که چگونه نیایشگاه‌های ویران‌شده را از نو ساخته و مردمی را که اسیر پادشاه‌های بابل بودند به میهن‌شان برگردانده‌است.

این سند به عنوان نخستین منشور حقوق بشر شناخته می‌شود و در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل آن را به شش زبان رسمی سازمان منتشر کرد. بدلی از این منشور در مقر سازمان ملل متحد در شهر نیویورک نگهداری می‌شود.


در حدود سال ۱۲۸۵ خورشیدی (۱۸۷۹-۱۸۸۲) به هنگام کاوشهای باستان‌شناسی در بابل در میان‌رودان، هورمزد رسام، باستان‌شناس بریتانیایی آسوری‌تبار، استوانهٔ سفالین موسوم به کوروش بزرگ را یافت که شامل نوشته‌هایی به خط میخی بود.

جنس این استوانه از گل رس است، ۲۳ سانتی‌متر طول و ۱۱ سانتی‌متر عرض دارد و دور تا دور آن در حدود ۴۰ خط به زبان اکدی و به خط میخی بابلی نوشته شده‌است.

بررسی‌ها نشان داد که نوشته‌های استوانه در سال ۵۳۹ پیش از میلاد مسیح به دستور کوروش بزرگ پس از شکست نبونید (بخت‌النصر) و گشوده شدن شهر بابل، نویسانده شده، به عنوان سنگ بنای یادبودی در پایه‌های شهر بابل قرار داده شده‌است. در حال حاضر این لوح سفالین استوانه‌ای در بخش «ایران باستان» در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود.

از سوی دیگر در سال‌های اخیر آشکار شد که بخشی از یک لوحه استوانه‌ای که آن را از آن نبونبید پادشاه بابل می‌دانستند، در حقیقت پاره‌ای از استوانه کوروش بزرگ، از سطر‌های ۳۶ تا ۴۳ است. پس از این کشف، این پاره از لوح استوانه‌ای که در دانشگاه ییل (Yale) در آمریکا نگهداری می‌شد، به موزه بریتانیا در لندن انتقال داده شد و به استوانه اصلی پیوست گردید.

در جریان جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران، منشور کوروش به رغم مخالفت دولت وقت بریتانیا توسط محمد رضاه شاه پهلوی برای چند روز به ایران آورده و به نمایش در آمد.






گاهشمار پادشاهان هخامنشی


کوروش بزرگ
کمبوجیه
بردیای دروغین (گئومات مغ)
داریوش بزرگ
خشایارشا (خشیارشا)
اردشیر یکم (اردشیر درازدست)
خشایارشای دوم
سغدیانوس
داریوش دوم (اخس)
اردشیر دوم
اردشیر سوم
ارشک (ارسس و یا اوسویوس)
داریوش سوم



نقشه امپراتوری کوروش بزرگ و داریوش بزرگ در ایران، سال 540 پیش از میلاد به بعد


برای بزرگنمایی بروی عکس کلیک کنید





هفتم ابانماه سالروز تولد، سیزدهم اسفند ماه سالروز درگذشت کوروش بزرگ



 مجسمه بالدار پاسارگاد، منسوب به کوروش بزرگ كورش بزرگ فرزند كمبوجيه و ماندانا اولين كسي بود كه فلات ايران را براي نخستين بار در تاريخ زير يك پرچم در آورد و پادشاهي ايران را تشكيل داد و به مدت سی سال، از سال ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر ایران سلطنت کرد.

ایرانیان کوروش را پدر و یونانیان او را سرور و قانون‌گذار می‌نامیدند و به وی به چشم یک فرمانروای آرمانی می‌نگریستند. یهودیان این پادشاه را، به منزله مسیح پروردگار به شمار می‌آوردند، ضمن آن‌که بابلیان او را مورد تأیید مردوک می‌دانستند.

در سال ۵۴۶ قبل از ميلاد، كراسوس شاه ليديا با انديشه پيروزي بر سرزمين پارسيان يورشبر ايران زمين را آغاز كرد. وي پيش از يورش، از كاهن معبد دلفي در يونان در زمينه يورش به پارسيان نگر(نظر)خواهي كرد و كاهن به او وعده داد كه اگر حمله كند، امپراطوري بزرگي را نابود خواهد كرد. جنگ با ايران براي ليديا يك فاجعه تاريخي بود. كروسوس بسختي شكست خورد.

كورش خاك ليديا را در هم نورديد. كروسوس به اسارت ايرانيان در آمد و خاك ليديا(تركيه فعلي) ضميمه شاهنشاهي كورش قرار گرفت و مرزهاي شرقي ايران به درياي اژه رسيد. كورش كراسوس را بخشيد و از او يك فرمانده با وفا ساخت و بعدها همين كراسوس و ارتش ليديا براي پيشبرد هدفهاي امنيت گسترانه كورش نبردها كردند.

كورش كه شخصيتي آزاد انديش و عاري از پي دورزي(تعصب) بود، خدايان و اديان ملل شكست خورده را به رسميت شناخت، همگان را در اجراي مراسم دينيشان آزاد گذاشت, معابدشان را در زير پوشش كمكهاي دولتي قرار داد و بدينسان دل هاي همه ي ملت هاي مغلوب را بسوي خويش جلب كرد. چشم تاريخ تا آن هنگام چنان فاتح پر مهر و شفقتي را به خود نديده بود و ملت هاي مغلوب در برابر اين همه مهر و بزرگواري چاره اي جز محبت او را نداشتند و دوستي او در دل همه اقوام تحت قرمانروائي ايران ريشه دواند.

پس از اينكه مرزهاي شرقي ايران در جوار بابل قرار گرفت، آوازه انساندوستي و بزرگمنشي كورش به ميانرودان رسيد و بابليان را كه از جور ستمگري به نام نبونهيد به تنگ آمده بودند بر آن داشت كه دست استمداد بسوي كورش دراز كنند. فتح امپراطوري بابل براي كورش با همكاري مردم بابل و هماهنگي روحانيون مردوخ انجام شد.

كورش بزرگ با ايماني كه به اهورا مزدا داشت، جهان گشائي را به هدف برقرار كردن آشتي و آسايش و برابري و از ميان بردن ستم و ناراستي انجام ميداد. هر كشوري را كه گشود، فرمانروائيش را دوباره به همان حكومتگران پيشين واگذاشته بود تا از سوي او سرزمين خودشان را با دادگري اداره كنند. در هيچ جا به معابد و متوليان امور ديني ملل مغلوب آسيب وارد نكرد.

كورش پس از تسخير بابل اعلام بخشش همگاني كرد, اديان بومي را آزاد اعلام كرد، هيچ انساني را به بردگي نگرفت و سپاهيانش را از تجاوز به جان و مال رعايا باز داشت و دستور داد خرابيهاي جنگ را بازسازي كنند و در اين راه خود پيش قدم شد و شروع به بازسازي ديوار شهر كرد. در ميانرودان چهل هزار يهودي توسط شاهان آشور و بابل براي بردگي به اين منطقه آورده شده بودند. كورش دستور آزادي آنها را صادر كرد و به آنها وعده داد موجبات برگشتشان را به سرزمينشان فراهم كند. بعد از فتح ميانرودان، شام(سوريه)، فينيقيه و فلسطين نيز ضميمه خاك ايران شدند...


سالروز تولد کوروش بزرگ

هفتم(۷) آبان ماه مطابق با بیست و نهم(۲۹) اکتبر روز جهانی کوروش (سایرس دی) نام گذاری شده است که از دیر باز پارسیان، یهودیان، دوستداران حقوق بشر و هواداران اداره جهان به صورت ملل مشترک المنافع آن را گرامی می دارند و رعایت می کنند.
این روز به مناسبت تکمیل تصرف امپراتوری بابل به دست ارتش ایران (اکتبر سال ۵۳۰ پیش از میلاد) و پایان دوران ستمگری در دنیای باستان برقرار شده است . ۲۵۴۴ سال پیش در همین ماه اعلامیه تاریخی کوروش بزرگ در زمینه حقوق افراد و ملل انتشار یافته بود که نخستین سنگ بنای یک دولت مشترک المنافع جهانی و هر سازمان بین المللی بشمار می آید.


سالروز درگذشت کوروش بزرگ

سیزدهم(۱۳) اسفند ماه (البته بعضی از مورخان ۹ اسفند را نوشته اند اما سندیت ۱۳ اسفند ماه بیشتر است) برابر با چهارم(۴) ماه مارس سال ۵۳۰ پیش از میلاد سالروز درگذشت پایه گذار کشور ایران و امپراطوری عظیم ایران یعنی بزرگ مرد تاریخ ایران "کوروش بزرگ" می باشد. بی شک همه ما ایرانیان و اقوام آریایی و به خصوص یهودیان مدیون این پادشاه دادگستر و عادل و مهربان و اندیشمند هستیم. به همین روی با عنوان مطالب زیر خواستم تا یاد این بزرگ مرد تاریخ ایران را پاس بداریم.





یک ناگفته خواندنی از مقبره کوروش هخامنشی



 مقبره کوروش هخامنشی پارسینه: اگر این شانس را داشته باشید که وارد آرامگاه کورش شده باشید، به احتمال زیاد اولین چیزی که باعث تعجبتان میشد سقف بسیار کوتاه محفظه داخلی آرامگاه نسبت به ارتفاع بلند بیرونی آن است.

شاید جالب باشد بدانید که آرامگاه واقعی کورش و همسرش (کاسان دان - ملکه وقت) نه در محفظه داخلی، بلکه به صورت مخفی در بالای سقف جاسازی شده بوده است! این محفظه در سال 1338 هنگام کندن درخت انجیر وحشی که بر سقف روییده بود به وسیله باستان شناسان کشف شد و مشخص شد که پیشتر مورد دستبرد قرار گرفته و تخلیه شده است!






در ۱۳۸ کيلومتري شهر شيراز، در جاده آسفالته شيراز به آباده، کمي دورتر از جاده امروزي، (حدود ۳ کيلومتر) به بقاياي شهري مي رسيم که روزگاري پايتخت بزرگترين و بي نظيرترين پادشاهي جهان بوده است. اين پايتخت در دشتي به نام مرغاب واقع است که مساحت تقريبي اين دشت تقريباً ۲۰×۱۵ کيلومتر است. رودي به نام پلور که البته در عهد باستان به آن مِدوس مي گفتند در آن جريان دارد و در کل اين دشت ۱۲۰۰ متر از سطح درياهاي آزاد ارتفاع دارد...

 مقبره کوروش هخامنشی به توصیف آریستوبولوس یکی از همراهان اسکندر مقدونی در لشکرکشی‌اش به قلمرو هخامنشیان، که توسط آریان در کتاب آناباسیس اسکندر نوشته‌است که روی آرامگاه کورش نوشته‌ای به خط میخی پارسی باستان وجود داشت به این مضمون:
« ای انسان. من کورش پسر کمبوجیه هستم، که شاهنشاهی پارس را بنیاد کردم و شاه (کل) آسیا بودم. پس به این آرامگاه بر من رشک مبر. »

این نوشته با اختلاف بسیار کمی توسط استرابون و پلوتارک نیز نقل شده‌است. اگرچه تحقیقات جدید درستی وجود چنین نوشته‌ای در آرامگاه کوروش را زیر سؤال برده‌است اما ساختار ساده و بدون تزئین بنا مضمون همین نوشته‌ را منتقل می‌کند. آرامگاه کورش تنها بنایی در پاسارگاد است که توصیف آن در منابع یونانی آمده‌است.

از قدیمی‌ترین توصیف‌های مربوط به آرامگاه کورش می‌توان به توصیف آریستوبولوس یکی از همراهان اسکندر مقدونی در لشکرکشی‌اش به قلمرو هخامنشیان نام برد که توسط آریان در کتاب آناباسیس اسکندر بدین شکل ثبت شده‌است:
قسمت‌های پایینی آرامگاه از سنگ‌هایی تشکیل شده بود که به شکل مربع بریده شده بودند و در کل یک قاعده مستطیلی‌ شکل را تشکیل می‌دادند. بالای آرامگاه یک اتاق سنگی بود که یک سقف و یک در داشت و به قدری باریک بود که یک مرد کوتاه‌ قد به‌سختی می‌توانست داخل اتاق شود. در داخل اتاق یک تابوت طلایی وجود داشت که پیکر کورش را در داخل آن قرار داده بودند.

یک نیمکت نیز با پایه‌هایی از طلا در کنار تابوت قرار داشت. یک پرده بابلی پوشش آن (احتمالاً نیمکت) بود و کف اتاق نیز با فرش پوشانده شده بود. یک شنل آستین‌دار و سایر لباس‌های بابلی روی آن قرار داشتند. شلوارها و جامه‌های مادی در اتاق یافت می‌شد، بعضی تیره و بعضی به رنگ‌های دیگر بودند. گردن‌بند، شمشیر، گوشواره‌های سنگی با تزیینات طلا و یک میز نیز در اتاق بودند. تابوت کورش بین میز و نیمکت قرار داشت. در محوطه آرامگاه یک ساختمان کوچک برای روحانیون وجود داشت که وظیفه نگهداری آرامگاه کورش را بر عهده داشتند.[۱,۱]






آرامگاه کورش بزرگ که به احتمال زیاد پیش از مرگ وی و به فرمان خودش ساخته شده‌است[۱].
در همه دوره هخامنشی مقدس به شمار می‌رفت و به خوبی از آن نگهداری می‌کردند. به گفتهٔ آریان، در زمان شاهنشاهی کمبوجیه، مغانی که وظیفه نگهداری از آرامگاه کورش بزرگ را داشتند، سهمیه‌ای به شرح یک گوسپند و مقدار معینی شراب و خوراکی در روز و یک اسب در ماه جهت قربانی کردن برای کورش بزرگ، از شاهنشاه دریافت می‌کردند.[۲]

در حمله اسکندر مقدونی یک شخص مقدونی در این آرامگاه را شکسته بود و اشیا آن را تاراج کرده و کالبد را گزند رسانده بود.[۳]
اسکندر دستور داد آرامگاه کورش را مرمت کنند. هکل و یاردلی با اشاره به مرمت آرامگاه و نقل قولی از پلوتارک مبنی بر مجازات عاملان تعارض به آرامگاه مینویسند که هدف اسکندر از این کار علاقه شخصی او به کورش و حرکتی خیراندیشانه/سیاسی بود تا بتواند خود را جانشین مشروع کورش و هخامنشیان معرفی کند.[۴]

از وضعیت آرامگاه در دوره‌های اشکانی و ساسانی اطلاع چندانی در دست نیست. در دوره اسلامی تعبیر اصلی بنا دیگر مشخص نبود و از سوی دیگر مردم هم ساخت بناهای با عظمت سنگی را خارج از قوه بشریت می‌دانستند و به سلیمان که طبق عقاید اسلامی، دیوان را برای کارهای دشوار در خدمت داشته است، نسبت می‌دادند. به‌همین جهت آرامگاه کورش بزرگ را هم از بناهای سلیمان می‌شمردند و آن‌را به مادر او منسوب می‌کردند و "مشهد مادر سلیمان" می‌خواندند. در دوران اتابکان فارس به دست سعد بن زنگی در سال ۶۲۰ یا ۶۲۱ق با استفاده از ستون‌‌ها و سنگ‌های کاخ‌های پاسارگاد، مسجد جامعی در پیرامون آرامگاه ساخته و محرابی نیز بر سنگ درون اتاق آرامگاه حجاری شد. در سال ۱۳۵۰ خورشیدی، پس از مطالعه و بررسی، سنگ‌ها به جای اصلی خود منتقل شدند.[۵]

اروپاییان قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، همواره با احترام از مقبره یاد کرده‌اند، مثلاً پرسی سایکس مورخ و ژنرال انگلیسی در مورد آن گفته است:[۶]
« من دوبار از این آرامگاه بازدید کرده‌ام. و هر بار احساس کرده‌ام که دیدن اصلِ مقبرهٔ کورش «شاه جهان، شاه بزرگ» چه افتخار بزرگی برایم بوده‌است. وانگهی شک دارم که هیچ بنایی باشد که به‌لحاظ اهمیت تاریخی برای ما آریایی‌ها، از آرامگاه بنیان‌گذار شاهنشاهی ایران، که ۲۴۴۰ سال پیش در اینجا دفن شده‌است، در گذرد. »

    منابع و مآخذ
  • [۱,۱] Arrian Anabasis 6.29
  • [۱] شهبازی ۳۰
  • [۲] Pierre Briant, From Cyrus to Alexander, 95
  • [۳] شهبازی ۱۲۱؛ تابلوی سازمان میراث فرهنگی در پاسارگاد
  • [۴] Waldemar Heckel, John Yardley, Alexander the Great: historical texts in translation, 187
  • [۵] شهبازی ۱۲۱؛ تابلوی سازمان میراث فرهنگی در پاسارگاد
  • [۶] P. M. Sykes, A History of Persia Vol 1, 191






نقل مطالب تنها با لینک مستقیم و ذكر نام و آدرس پرشین خاک، بلامانع میباشد به سایت پرشین خاک خوش آمدید - شاد و بهروز باشید