KhAk's Design - Persian Art


شمس تبریزی


سلطان‌الاوليا و الاقطاب‌ تاج‌ المعشوقين‌ شمس‌الدين‌والحق‌، محمدبن‌ علی بن‌ ملك‌ تبريزی (۵۸۲-۶۴۵ هجری قمری) در تبريز قدم‌ به‌ عرصة‌ هستی نهاده و‌ از صوفیان مشهور سدهٔ هفتم هجری است.
از جزئيات احوالش اطلاعي در دست نيست. برخي وي را مريد باباکمال خجندي دانسته اند و برخی معتقدند که او در دوران‌ جوانی در تبريز در محضر شيخ‌ ابوبكر سله‌باف‌ عارف ‌مشهور آن‌ عصر‌‌، طی مراحل‌ عرفان‌ به‌ كسب‌ اطلاعاتی ‌ موفق‌ وفق‌ گرديده‌است. ليكن به مقامي مي‌رسد كه درمي‌يابد بايد، پرورشگري بزرگ‌تر را براي خود بيابد و از اين‌رو، به سير و سفر مي‌پردازد، و در پي گمشده‌ي خود همچنان، شهر به شهر، مي‌گردد.

کلیات دیوان شمس تبريزي و سایت اطلاع رسانی شمس تبریزی


از جمله بزرگانی که وی در طی این دوران با آنان ملاقات می‌کند: میتوان از شهاب هریوه اهل دمشق که معتقد بود عقل هرگز خطا نمی‌کند، فخررازی، اوحد کرمانی و محی الدین بن عربی در بغداد، نام برد. ورود شمس به قونيه و ملاقاتش با مولانا در سال ۶۴۲ ه.ق. انجام میگیرد. مولانا فرزند سلطان العلما و مفتي شهر بوده، شاگردان و مريدان بسیاری داشت، جامه فقيهانه ميپوشید و در محيط قونيه از اعتبار و احترام عام برخوردار بود، با اينهمه چنان مفتون اين درويش بي نام و نشان ميگردد که سر از پاي نمي شناسد. تأثير شمس بر مولانا چنان بود که در مدتي کوتاه از فقيهي با تمکين، عاشقي شوريده ساخت چنانکه خود گويد:
در دست هميشه مصحفم بود       در عشق گرفته ام چغانه
اندر دهني که بود تسبيح       شعر است و دوبيتي و ترانه

حالا ديگر شيخ علامه چون طفلي نوآموز در محضر اين پير مرموز زانو مي زد و چنين بود که مريدان سلطان العلما سخت برآشفته و عوام و خواص شهر سر برداشتند. کار بدگوئي و زخم زبان و مخالفت در اندک زماني به ناسزا راني و دشمني و کينه و عناد علني انجاميد و متعصبان ساده دل به مبارزه با شمس برخاستند.

شمس تبريزي چون عرصه را بر خود تنگ يافت، بناگاه قونيه را ترک گفت. پس از سفر قهر آميز شمس، افسردگي خاطر و ملال عميق و عزلت و سکوت پر عتاب مولانا، ارادتمندان صادق او را سخت اندوهگين و پشيمان می سازد.
چند گاهي خبر از شمس نبود که کجاست و در چه حال است، تا نامه اي از او رسيد و معلوم شد که به نواحي شام رفته است. با وصول نامه شمس، مولانا را دل رميده و نامه اي منظوم در قلم آورد و فرزند خود سلطان ولد را با مبلغي پول و استدعاي بازگشت شمس به دمشق فرستاد.
شمس در سال ۶۴۳ به قونیه بازمی گردد و دوباره مورد آزار مریدان مولانا قرار میگیرد تا سال ۶۴۵ که ظاهرا برای آخرین بار از قونیه رفته و ناپدید گشته است. اندوه و بيقراري مولانا، از فراق شمس اين بار چنان شديد بوده که می گويد:
بانگ و افغان او به عرش رسيد       ناله اش را بزرگ و خرد شنيد

بعد از اين ماجراي تلخ و ناگوار مولانا هماهنند كسي كه آفتاب جانبخش خود را گم كرده ،‌براي يافتن شمس جان خود به شهرهاي مختلف رفت تا شايد نشاني از وي بيابد ولي هرگز موفق به ديدار محبوب خو نشد. در اين جستجو گريز عاشقانه غزليات فراواني از مولوي صادر شده كه تمام آنها در خطاب به شمس تبريزي و درباره او و گوياي رنج فراواني اسن كه مولانا در هجر وي كشيده است. به همين خاطر نام اين ديوان را به ديوان شمس تبريزي اشتهار يافته است.
در مجمل فصيحي تاليف فصيح هرومي كه از جمله منابع معتبري است كه مولف آن مندرجات كتاب خود را از منابع كهن تر گفته است، به صراحت از مدفن شمس در خوي خبر داده شده است.

مجموعه ای از سخنان و حکایاتی نغز و دلپذیر که در دوران حضور شمس در قونیه بر زبان وی جاری شده و پس از او توسط مریدان مولانا و شمس در یادداشت هایی پراکنده جمع آوری گردیده به مقالات شمس تبریزی معروف است که نسخه ٔ آن در کتابخانه ٔ قونیه محفوظ است .


‌ شمس‌ تبريزي - لغت نامه دهخدا
شمس‌ تبريزي - سایت فرهنگ سرا
دیوان شمس مولوی - سایت ری را، کتاب‌خانه‌ی آزادِ





كشف آرامگاه شمس تبریزی در تبریز

سخنگوی شورای شهر تبریز از كشف آرامگاه حقیقی شمس تبریزی، عارف نامی قرن ششم هجری در تبریز خبر داد.

به گزارش فارس، حبیب شیری‌آذر دیروز در جمع خبرنگاران با اعلام اینكه بر اساس اسناد و منابع موجود تاریخی و مطالعات انجام گرفته آرامگاه شمس تبریزی،پیر و مراد مولانا جلال‌الدین محمد بلخی در منطقه گجیل تبریز واقع شده است، افزود: این آرامگاه اخیرا پس از انجام مطالعات تاریخی و بررسی اسناد و منابع معتبر موجود توسط كارشناسان در تبریز شناسایی شده و به زودی نسبت به بازسازی و احیای آرامگاه شمس تبریزی اقدام خواهد شد.

منبع خبر:
۱۰ اردیبهشت ۸۷ - فارس نیوز




نقل مطالب تنها با لینک مستقیم و ذكر نام و آدرس پرشین خاک، بلامانع میباشد به سایت پرشین خاک خوش آمدید - شاد و بهروز باشید