KhAk's Design - Persian Art


مزدک پور بامداد



مزدک پسر بامداد از مردم استخر فارس، درگذشته در ۵۲۴ یا ۵۲۸ پس از میلاد، بود. وی در نیمه قرن پنجم میلادی نهضت اجتماعی مهمی ایجاد کرد که برخی از آن به عنوان نوعی سوسیالیسم ایرانی یاد کرده اند.

سال ۴۸۸ میلادی، بیش از ۱۳۶۰ سال پیش از انتشار «مانیفست كمونیست» از سوی كارل ماركس، مزدك که از نظر اجتماعی از استاد خود، زرتشت خورگان، پیروری می‌کرد، عقاید اقتصادی اجتماعی خود را كه نوعی سوسیالیسم بود، اعلام داشت و ترویج آن را آغاز كرد. مزدك پسر بامداد كه یك روحانی زرتشتی از شهر استخر فارس (شیراز) بود، مدعی شد كه این عقاید تفسیر درست آموزشهای زرتشت است كه هدفی جز نیكبختی بشر ندارد، و زمانی این نیكبختی تحقق خواهد یافت كه برابری انسانها تامین شود.

از اوایل قرن ۱۹ كه عقاید مزدك مورد تحلیل و تفسیر اندیشمندان و مورخان بزرگ قرار گرفت روز ۲۱ نوامبر برای روشنفكران چپ، روزی گرامی بوده است.
مزدك كه معتقد به خدا بود می گفت كه برای تامین برابری انسانها، باید مالكیتها عمومی باشد و هركس در حد نیاز خود ازاز محصول و تولیدات استفاده كند.
خدا انسانها را هنگام تولد برابر می آفریند و باید این برابری در طول حیات آنان حفظ شود. آزادی موهبت بزرگی است، ولی بدون برابری اجتماعی اقتصادی آزادی احساس نخواهد شد.


انسان دا ئما نیاز به اندرز دارد تا از راه صواب خارج نشود. برتری جویی و حرص مال زدن ریشه همه مسائل و مفاسد است كه نباید اجازه داده شود در افراد پدید آید، زیرا كه ذاتی نیست. مزدك انسان را مستحق زندگی در آرامش و شادی اعلام داشت كه تبعیض ها، بیعدالتی و عدم برابری این آرامش و شادی را از انسان كه عمری كوتاه دارد سلب می كند و خلاف اراده خدا از آفریدن انسان است؛ به عبارت دیگر انسان برای زجر كشیدن به دنیا نیامده است و تا منابع تولید مشترك نباشد زجر كشیدن هم از میان نخواهد رفت.


به‌علّت جنگهاي طولاني پیروز یکم ساساني (۴۵۸-۴۸۴) با هِپتاليان (طوايف نيمه‌وحشي هَياطله) كه به شمال خاوری ایران تجاوز كرده بودند، در تُخارستان، در ميانهٌ بلخ و بَدَخشان، ‌كه سرانجام به شكست و كشته شدن پيروز در سال484م انجاميد،‌ قحطي شديدي در تيسفون، پايتخت ساسانيان، پديد آمد كه 7سال به‌طول انجاميد.

در طي سالهاي اين جنگ طولاني و خالي شدن خزانهٌ شاهي، مالياتهاي سرانه به‌شدّت افزايش يافت. پس از كشته شدن پيروز، برادرش بلاش به شاهي رسيد. اما بيش از 4سال در حكومت نماند. بلاش براي سروسامان دادن به وضع كشور ناچار شد از اشراف، كه از قدرت مالي زيادي برخوردار بودند، ماليات سنگين بگيرد. بلاش نسبت به مسيحيان ايران نيز مدارا كرد و آنها را از اتّهامِ رابطه با روم شرقي رهانيد. اشراف كه تاب تحمّل عدالت‌جويي و نرمش او را نسبت به فرودستان و مسيحيان و ديگر اديان نداشتند، در سال ۴۸۸م بر او شوريدند و او را كور كردند و قُباد، پسر پيروز، را به شاهي نشاندند.

مزدك در سال ۴۹۴م، در زمان پادشاهي «قباد» به ترويج آيين خود آغاز كرد و این جنبش بزرگ اجتماعی مساوات طلبانه ی دهقانان و فقرای شهری تا ۵۲۴ میلادی یعنی سی سال ادامه داشت و دامنه ای شگرف یافت و در اثر عمق نفوذ و گسترش خویش پادشاه ساسانی قباد را به سازش و مدارای با خود واداشت.
عوام با شنیدن عقاید مزدك پیرو او شدند و هر روز بر شمار آنان افزوده می شد. قباد نیز كه تازه شاه شده بود راه حل مزدك را پذیرفت، از هواداران وی شد و به حمایت از او برخاست.

ثروتمندان كه منافع خود را شدیدا در مخاطره دیدند دست بكار توطئه شدند و در صدد بر آمدند كه روحانیون زرتشتی (موبدها) را با خود همراه كنند، ولی در اوایل كار دهان موبدان بسته بود زیرا كه مزدك عقاید خودرا با استناد به اوستا ی زرتشت (اوستا به معنای قانون است) و زند (تفسیر اوستا) بیان می داشت و به عقاید مانوی و نیز میترائیسم و حتی بودائیسم توسل می جست.

پیشرفت عقاید مزدك كه نوید بزرگی برای عوام الناس بود در این مدت جهانگیر شده بود و «كاووس» و «زم» دو پسر از سه پسر قباد هم پیرو عقیده مزدك شده بودند.

هنگامی كه پیروان مزدك وارد عمل شدند و به مصادره و اشتراكی كردن اموال ثروتمندان و تحریك كشاورزان بر علیه مالكان دست زدند كار به جدال كشید. افسران ارتش هم كه عمدتا مازندرانی بودند به صف مخالفان مزدك پیوستند.

در این هنگام مزدك روش ازدواج مرسوم را غیر انسانی خواند و خواهان لغو آن شد. اظهارات مزدك در این زمینه سوء تعبیر شد. و آنچه که از آن به عنوان اشتراک در زن و خواسته نام برده شده‌است نه دزدیده شدن زنان بوده و نه دزدی مال و اموال نجبا چرا که مزدک خود روحانی معتقدی بوده‌است.

بدین ترتیب، نهضت مزدک به انقلابی اجتماعی تبدیل گردید و، با آن که مزدک پیروان خود را از ستیز و کینه جویی منع کرده بود، کار به خشونت و افراط کشید. مخالفان با قباد ملاقات كردند تا از حمایت از مزدك دست بردارد كه قباد نپذیرفت كه برضد او كودتا راه انداختند و در قلعه فراموشی در نزدیكی شوشتر زندانی اش ساختند كه یك سرهنگ سوار به نام سیاوش اورا نجات داد. قباد پس از بازگشت به قدرت، دیگر از مزدك حمایت نكرد و دست پسر دیگر ش خسرو انوشیروان (انوشك روان) را در دفع مزدكیان باز گذارد و وی شورش مزدك و مزكیان را سرکوب كرد.


از منابع این نوشتار:
ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
سایت مهر ایران






نقل مطالب تنها با لینک مستقیم و ذكر نام و آدرس پرشین خاک، بلامانع میباشد به سایت پرشین خاک خوش آمدید - شاد و بهروز باشید