KhAk's Design - Persian Art


فرقه ها




چهار مذهب معروف اهل تسنن

فرقه های:

حنبليان، مرجیان، قدریان، ازرقیان، اباضیه و فرقه کرامیه.





چهار مذهب معروف اهل تسنن:


مذهب سنی حنفیان:

1- ابوحنیفه نعمان بن ثابت در حدود 77 ه تا 150 ه - ق زندگی کرده وی ایرانی الاصل بوده بیش از دیگران به "قیاس" متوسل می شد. حنفیان تلاش می کردند تا چارچوب شریعت را با نیازمندیهای زندگی عملی مطابقت دهند لذا اصل "استحسان" یعنی نیکو ساختن و مدرن کردن را مطرح کردند. با این نگرش که در انتخاب رویه ها از میان دو استنتاج ممکن و منطقی، نتیجه ای را که برای مردم و دولت مفید تر باشد انتخاب کنند.




مذهب سنی مالکیان:

2- مؤسس این مذهب مالک بن انس بوده اینها پیروان سرسخت حدیث هستند و تعبیر و تفسیر عقلی قرآن را رد می کنند. کمتر از قیاس و استنتاج منطقی استفاده می کنند. و در عدم مدارا با پیروان دیگر ادیان از دیگر مذاهب سرسخت ترند.




مذهب سنی شافعیان:

3- مؤسس این مذهب محمدبن ادریس الشافعی بوده است. فقه شافعی سازشی است میان فقه حنفی و فقه مالکی، ولی به مالکی ها نزدیکتر هستند. این فرقه استنتاج و قیاس را به کار می بندند ولی می کوشند تا حدود به کار بستن آن را به دقت مشخص سازند ولی به اصل استحسان اعتقاد ندارند و بجای آن به اصل (خود درآورده شان) "استصحاب" (به معنی جستجوی رابطه با چیز معلوم) اعتقاد دارند. شافعیان معتقدند که قاتل به همان گونه که مقتول را کشته به قصاص رسد ولی حنفیان عقیده دارند که قاتل را باید با سلاح سرد تیز کشت به نحوی که مجرم کمتر رنج ببرد. شافعیان گذشته از دیه، کفاره را نیز بر قاتل قائل شده اند (دوماه روزه یا آزاد کردن غلام) حنفیان قصاص را در مورد اهل ذمه (یهودی ، مسیحی) جایز میدانند ولی شافعیان در این مورد فقط به پرداخت دیه قناعت میکنند همچنین حنفیان در صورت رضایت اولیاء دم پرداخت کامل دیه را ضروری دانسته اند ولی شافعیان دیه را ثلث دیه، و مالکیان فقط نیمی از دیه کامل را بر این شرایط معین کرده اند.




مذهب سنی حنبلیان:

4- احمدبن حنبل، متوفی به سال 241 ق از شاگردان شافعی بنیانگذار این فرقه بشمار می رود. از ویژگیهای مکتب حنبلی محدودیت و غلو در عدم مدارا با هر بدعت و تازگی در امور دینی و متابعت از نص ظاهر و رد هرگونه تفسیر و تعبیر عقلی و آزادانه قرآن و احادیث است.این صاحب نظران اول فقط به حدیث و قرآن متکی بودند و پس از مرور زمان به کار گیری قیاس و اجماع را هم به میزان بسیار محدود مجاز دانستند. راجع به اجماع فقط اتفاق آراء صحابه را قبول دارند. در مراعات موازین و تشریفات دینی و حقوقی شریعت سختگیر ونسبت به دیگر مذاهب متعصب تر هستند. وهابیون بر پایه این مذهب و به ویژه تالیفات ابن تیمیه که از صاحب فکران حنبلی بود در سرزمین نجد (قرن 18میلادی و 12 هجری) تکوین یافت.



احمد بن محمد بن حنبل شيبانى، بنيان گذار مكتب فقهى حنبلى و پيشواى حنبليان، يكى از چهار مذهب معروف اهل سنّت، در ربيع الاوّل سال 164 قمرى ديده به جهان گشود.
پدر و مادرش از اهالى «مَرو» (در كشور تركمنستان فعلی) بوده و به خاطر موقعيت كارى خود، به بغداد كوچ كردند.
هنگامى كه به بغداد مى‏رفتند، مادر احمد بن حنبل، وى را حامله بود و در بغداد، او را به دنيا آورد.
روايت ديگرى حاكى است كه وى در «مرو» به دنيا آمد و در ايّام نوزاديش، پدر و مادرش، وى را برداشته و به بغداد مهاجرت نمودند.

به هر روى، وى در ميان عرب‏ها رشد و بر مذهب اهل سنّت، تربيت يافت. احمد بن حنبل در نزد مدرّسانى چند به فراگيرى دانش پرداخت و از اساتيد مبرّزى بهره يافت. وى براى تحصيل علوم اسلامى، به برخى از شهرهاى اسلامى مانند كوفه، بصره، مكه، مدينه، يمن، شام، جزيره و مصر سفر نمود. آن طورى كه برخى از تاريخ نگاران نوشته‏اند، وى از شاگردان نزديك امام شافعى) بنيان گذار مكتب شافعى، از مذاهب چهارگانه اهل سنّت (و هميشه با وى همراه بود، تا اين كه شافعى در مصر وفات يافت.

احمد پس از شافعى، خود به ايجاد مكتب تازه‏اى در فقه اسلامى پرداخت و در رشته حديث، مهارتى ستودنى داشت و در همين رشته، كتاب گرانسنگ »المسند« را تأليف نمود و در آن، احاديث و روايات زيادى كه ديگران به آن دست نيافته بودند، گردآورى كرد. زندگى هفتاد و هفت ساله وى، با خلافت هشت تن از خلفاى عباسى به نام‏هاى ذيل معاصر بود:
1- مهدى عباسى؛ 2- هادى عباسى؛ 3- هارون الرشيد؛ 4- امين عباسى؛ 5- مأمون عباسى؛ 6- معتصم عباسى؛ 7- واثق عباسى؛ 8- متوكل عباسى.

وى مورد پذيرش و تقويت دستگاه خلافت عباسى بود و جز در عصر معتصم و واثق كه براى وى ناراحتى هايى به وجود آوردند، در بقيه عمر، از احترام عباسيان برخوردار بود. در عصر وى، بحث اختلاف ازلى بودن قرآن و يا مخلوق بودن آن، بسيار گرم بوده و دانشمندان و عامه مردم را به خود سرگرم كرده بود. برخى مى‏گفتند كه قرآن، از ازل بوده و ايجاد تازه‏اى نداشت و برخى ديگر مى‏گفتند كه قرآن، همانند ساير مخلوقات، از سوى خداوند متعال آفريده شد و خلق تازه‏اى داشت.

خلفاى عباسى نيز بر دو دسته بودند. مأمون و معتصم عباسى از جمله قائلين به خلق قرآن بودند. در زمان معتصم، از احمد بن حنبل خواسته شد كه به خلق قرآن فتوا دهد و او از اين كار امتناع ورزيد و در مناظره و مباحثه با ساير درباريان معتصم عباسى، به اين گفتار رضا نداد.

معتصم، دستور داد وى را دستگير و بر او تازيانه زنند و سپس وى را زندانى نمود و به مدت بيست و هشت روز در زندان نگه داشت. آن گاه، وى را از زندان آزاد كرد.
پس از مرگ معتصم، در حاكميت واثق عباسى نيز در خانه خويش محصور بود و اجازه بيرون آمدن از آن را نداشت. تا اين كه در سال 232 قمرى، واثق وفات يافت و متوكل عباسى به حكومت رسيد. متوكل، وى را نوازش و به او اكرام و احترام زيادى نمود و بدرفتارى‏هاى معتصم و واثق عباسى را جبران كرد.

سرانجام، اين دانشمند بلند آوازه، در دوازدهم ربيع الاوّل، و به روايتى در بيست و سوم ربيع‏الاوّل سال 241 قمرى در بغداد وفات يافت و در مقبره "باب حرب" به خاك سپرده شد. گفته شد كه در تشييع جنازه وى، حدود هشتصد هزار مرد و شصت هزار زن شركت نمودند.(1)

وليكن همه آنان از دوستان وى نبوده و بسيارى از آن‏ها از مخالفان و دشمنان او بودند كه در ميان آن‏ها،كسى را گماشته بودند كه با صداى بلند مى‏گفت:اى مردم ! لعنت كنيد اين كس را كه بر ضد احكام شريعت حكم مى‏داد. گفته شد كه احمد بن حنبل، لعنت كردن بر يزيد بن معاويه را جايز مى‏شمارد.(2)


1- نك: وفيات الاعيان، ج 1، ص 40؛ الانسباب، ج 2، ص 227
2- وقايع الايام، ص 213





مرجیان:

"مرجثه" معتقد بودند که ایمان به دین اسلام هر عمل بدی را می پوشاند، اگر پاکی ایمان در انسان باشد گناه کبیره قابل بخشش است.



قدریان:

قبل از سال 80 هجری معتقد به آزادی اراده انسان بودند بر خلاف "مرجیان" که لقب قدریه یافتند اعتقاد به عدالت خدا بودند و میگفتند خداوند با صفت عدالت نمی تواند بدیها و پلیدیها را در ذات انسان اجبارا خلق کند. بعد از مرگ یزیدابن معاویه در بین خوارج چهار گروه بوجود آمد که عبارت بودند از ازرقیان ، صفریان، بیهسیان و اباضیان.



ازرقیان:

بانی فرقه ازرقیان (71 تا 79 هجری) "نافع بن ازرق" بود این فرد پیروانش را به مراعات بندهای زیر و اجرای هریک از آن فرا خواند 1- با "خانه نشینان " قطع رابطه بکنند. 2- همه کسانی را که به اردوگاه شورشی وی نگریخته و نپیوسته اند مرتد بشمارند.3- در جنگ کشتن زنان و بچه های دشمن نیز واجب است. زنان ازرقی نیز در جنگ دوشا دوش مردانشان شرکت میکردند که معروفترین آنها ام حکیم بود. ازرقیان با عبیدالله بن زیاد حاکم اموی ستیز و جنگ می کردند. خوارج ازرقی در قیام 14 ساله سیاهپوستان افریقایی در بخش سفلای عراق و خوزستان نیز شرکت کردند این قیام ارکان خلافت عباسی را به لرزه درآورد.



اباضیه:

اسم این فرقه از عبیدالله بن اباض ماخوذ است این فرقه معتدلترین فرقه خوارج بشمار می رفت که بر علیه تفکر"مرتد دانستن دیگران توسط ازرقیان" قیام کردند.



فرقه کرامیه:

کرامیه از نام ابوعبدالله محمدبن کرام ماخوذ شده است. این فرقه همراه حنبلیان از مشبه شمرده می شدند یعنی به خداوند نسبت "جسمیت" می دادند اما اهل این فرقه خود اتهام مشبهی را رد می کردند و می گفتند که مقصودشان از "جسم آفریدگار" جوهر آن است و جسمی که منظور نظرشان است دارای اعضای آدمی و صورت آن نیست در قرن 4 و 5 هجری این فرقه در خراسان نفوذ شایانی داشتند اما در قرن پنجم مورد ایذا و اذیت واقع شدند و از نفوذشان کاسته شد. به اقرار فخرالدین رازی در آغاز قرن هفتم هجری هنوز وجود داشته اند. در نهایت این فرقه بعد از فتوحات مغول نابود شد.








منبع:

کتاب "گذری بر تاریخ فرق و ادیان" نوشته: احمد یغما






نقل مطالب تنها با لینک مستقیم و ذكر نام و آدرس پرشین خاک، بلامانع میباشد به سایت پرشین خاک خوش آمدید - شاد و بهروز باشید