KhAk's Design - Persian Art


ابونصر فارابی، ارسطوي‌ دوم، ارسطوی شرق


محمد بن محمد، از پاراب، فاراب ماوراء النهر، در کناره سير دريا (رود سيحون) و از فیلسوفان شرقی سده سوم و چهارم هجری است. وی در حدود سال ۲۵۷ ه. ق. در خراسان قدیم به دنیا آمد، پدرش از سرداران سپاه سامانيان و از نژاد ايرانی بود و ترک دانستن او، چنانکه بعضی پنداشته اند خطاست. ابن النديم که معاصر آن فيلسوف بود، اصلا به ترک بودن او اشاره يی ندارد، بلکه در آثار قرن ششم هجری و بعد از آن ترک بودن فارابی تصريح شده است.
فارابی در انواع علوم بی همتا بود. چنانکه درباره هر علمی از علوم زمان خویش کتاب نوشت و از کتاب‌های وی معلوم می‌شود که در علوم زبان و ریاضیات و کیمیا و هیات و علوم نظامی و موسیقی و طبیعیات و الهیات و علوم مدنی و فقه و منطق دارای مهارت بسیار بوده‌است.
اما اهميت فارابی بيشتر در شرحهای او بر آثار ارسطو خاصه بر منطقيات اوست، چون با کارهای او منطق ارسطو به بهترين وجه شناسانده شد.

فارابی در جوانی برای تحصیل به بغداد رفت و نزد «متی بن یونس» به فراگرفتن منطق و فلسفه پرداخت. سپس به حرّان سفر کرد و به شاگردی «یوحنا بن حیلان» درآمد.
از آغاز کار، هوش سرشار و علم آموزی وی سبب شد که همه موضوعاتی را که تدریس می‌شد، به خوبی فرا گیرد. به زودی نام او به عنوان فیلسوف و دانشمند شهرت یافت و چون به بغداد بازگشت، گروهی از شاگردان، گرد او فراهم آمدند که «یحیی بن عدی» فیلسوف مسیحی یکی از آنان بود.

در سال ۳۳۰هجری قمری/۹۴۱میلادی به دمشق رفت و به «سیف الدوله حمدانی»، حاکم حلب و از بر جسته ترین امیران
دولت شیعی مذهب حمدانی و یکی از برپا دارندگان نهضت تمدنی و فرهنگ اسلامی در عصر حمدانیان، پیوست و در زمره علمای دربار او درآمد.
فارابی در سال ۳۳۸ه. ق./۹۵۰م. در سن هشتاد سالگی در دمشق وفات یافت.




آثار فارابی:
    آثار فارابی از این قرار است:
  • ما ینبغی ان تعلم قبل الفلسفه (آنچه شایسته‌است قبل از فلسفه فرا بگیری): در این کتاب، فارابی منطق، هندسه، اخلاق نیکو و کناره‌گیری از شهوات را پیش نیاز پرداختن به فلسفه ذکر می‌کند و درباره هر یک مطالبی بیان می‌نماید.
  • السیاسه المدنیه (سیاست شهری): این کتاب درباره اقتصاد سیاسی است.
  • الجمع بین رأی الحکیمین افلاطون الالهی و ارسطو طالیس (جمع بین آراء دوحکیم بزرگ، افلاطون الهی و ارسطو): فارابی در این کتاب می‌کوشد بین نظریات افلاطون و ارسطو هماهنگی برقرار سازد.
  • رساله فی ماهیه العقل (رساله‌ای درباره ماهیت و چیستی عقل): در این رساله اقسام عقول را تعریف و مراتب آن‌ها را بیان می‌کند.
  • تحصیل السعاده (به دست آوردن سعادت): در اخلاق و فلسفه نظری.
  • اجوبه عن مسائل فلسفیه (پاسخ‌هایی به مسائل فلسفی): پاسخ‌هایی است به برخی پرسش‌ها و مسائل فلسفی.
  • رساله فی اثبات المفارقات (رساله‌ای در اثبات وجود موجودات غیر مادی): در این رساله، فارابی درباره موجودات غیر مادی بحث می‌کند.
  • اغراض ارسطو طالیس فی کتاب مابعد الطبیعه (مقاصد ارسطو در کتاب متافیزیک): این کتاب یکی از مهم‌ترین کتابهای فارابی است که مورد استفاده ابن سینا هم قرار گرفت.
  • رساله فی السیاسه (رساله‌ای در سیاست): فارابی درباره سیاست صحبت می‌کند.
  • فصول الحکم (جداکننده‌های حکمت): این کتاب در مورد حکمت الهی و شامل ۷۴ بحث در این زمینه و مباحث نفس می‌باشد.







ابونصر فارابی - کانون ايرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت
دیدگاه فارابی درباره دین و فلسفه - کانون ايرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت


مدينه فاضله فارابي - پژوهشکده باقرالعلوم
بررسی مدینه فاضله فارابی - پایگاه حوزه
آرمان شهر از نگاه ابونصر فارابی - ویکی‌پدیا







فلسفه فارابی


:َابن‌ خلدون‌ درباره‌ فارابي‌ گفته‌ است:
«ارسطو را بدين‌ جهت‌ «معلم‌ اول» ‌ گفته‌اند، كه‌ او آنچه‌ از مباحث‌ و مسائل‌ منطق‌ متفرق‌ و پراگنده‌ بود جمع‌ كرد و در تهذيب‌ آنها كوشيد و بناي‌ آن‌ را استوار كرد و اول‌ علوم‌ حكيمه‌ و فاتحه‌ي‌ آنها قرار داد، و به‌ سبب‌ آنكه‌ فارابي‌ در اين‌ راه‌ كوشيد و تمام‌ آن‌ مسائل‌ را از ترجمه‌هاي‌ پراگنده‌ و مشوش‌ گرد آورد و در كتابي‌ خلاصه‌ كرد او را شبيه‌ ارسطو كرد و از اين‌ رو او را «معلم‌ ثاني» ‌ لقب‌ دادند.»

گويا فارابي‌ به‌ ارزش‌ كار خود واقف‌ بوده‌ است‌ كه‌ وقتي‌ از او پرسيدند:
«آيا تو داناتري‌ يا ارسطو؟»
در جواب‌ گفت:
«اگر من‌ در زمان‌ او بودم‌ البته‌ بزرگ‌ترين‌ شاگرد او بودم.»




ابو یوسف یعقوب بن اسحق الکندی موسوم به ابوالحکما (۸۰۰- ۸۷۹ م) فیلسوف عرب و نخستین حکیم اسلامی است که مستقیماً به آثار حکمای یونانی دسترسی داشته و شخصاً به ترجمه پاره‌ای از آثار ارسطو و تفسیر و بیان آنها پرداخته است. مهم‌ترین اثر او کتاب فی ماهیه العقل است که در آن عقل را به چهار گونه ذکر کرده است: عقل بالفعل، عقل بالقوه، عقل که از قوه به فعل می‌گراید و عقل برهانی، آثار او را بیش از ۲۴۰ نوشته‌اند.

اما او نتوانست مکتب فلسفی تأسیس کرده و میان مسائلی که مورد بحث قرار داده‌است، وحدتی ایجاد کند. در صورتی که فارابی توانست مکتبی کامل را بنیان نهد.





فلسفه فارابی آمیزه ای است از حکمت ارسطویی و نو افلاطونی که رنگ اسلامی و به خصوص شیعی اثناعشری به خود گرفته است. او در منطق و طبیعیات، ارسطویی است و در اخلاق و سیاست، افلاطونی و در مابعد الطبیعه به مکتب فلوطینی گرایش دارد.
«ابن سینا» او را استاد خود می‌شمرد و ابن رشد و دیگر حکمای اسلام و عرب، برایش احترام بالایی قائل بودند.
در سنت فلسفه اسلامی، فارابی را بعد از ارسطو که ملقب به «معلم اول» بود، معلم ثانی لقب داده‌اند.


وحدت فلسفه


فارابی از کسانی است که می خواهند آراء مختلف را با هم وفق دهند. او در این راه بر همه گذشتگان خود نیز سبقت گرفت. او در این راه تا آن جا پیش رفت که گفت: فلسفه، یکی بیشتر نیست و حقیقت فلسفی ـ هر چند مکاتب فلسفی متعدد باشند ـ متعدد نیست.

فارابی به وحدت فلسفه سخت معتقد بود و برای اثبات آن براهین و ادله بسیاری ذکر کرد و رسائل متعدد نوشت که از آن جمله، کتاب “ الجمع بین رایی الحکیمین افلاطون الالهی و ارسطو” به دست ما رسیده است.
وی معتقد بود که اگر حقیقت فلسفی واحد است، باید بتوان در میان افکار فلاسفه بزرگ به ویژه افلاطون و ارسطو توافقی پدید آورد.
اساسا وقتی غایت و هدف این دو حکیم بزرگ، بحث درباره حقیقتی یکتا بوده است، چگونه ممکن است در آراء و افکار، با هم اختلاف داشته باشند؟
فارابی میان این دو فیلسوف یونانی پاره ای اختلافات یافته بود، اما معتقد بود که این اختلافات، اختلافاتی سطحی است و در مورد مسائل اساسی نیست. مخصوصا آنکه آن ها مبدع و پدیدآورنده فلسفه بوده و همه حکمای بعدی کم و بیش، به این دو متکی هستند.

مسائلی که به عنوان اختلاف مبانی افلاطون و ارسطو مطرح بود و فارابی درصدد هماهنگ ساختن بین آنها برآمد، عبارت بودند از:
روش زندگی افلاطون و ارسطو، روش فلسفی افلاطون و ارسطو، نظریه مثل، نظریه معرفت یا تذکر، حدوث و قدم، نظریه عادت.
البته تردیدی نیست که فارابی در این امر رنج بسیاری متحمل شده است؛ اما نکته مهم در این رابطه این است که یکی از منابع او برای انجام این مقصود، کتاب “اثولوجیا” یا “ربوبیت” بود که یکی از بخش های کتاب “تاسوعات” فلوطین می باشد. وی فکر می کرد که این کتاب متعلق به ارسطو است و چون در آن به یک سلسله آراء افلاطونی برخورد کرده بود، همین امر او را بر این کار، تشویق می کرد. (در حالی که مطالب این کتاب، ارتباطی با ارسطو نداشت.)

بنابراین، اگر چه فارابی در کار خود به توفیق کامل دست نیافت، ولی راه را برای دیگر فلاسفه اسلامی گشود. بدین ترتیب که میان ارسطو و عقاید اسلامی یک نوع هماهنگی ایجاد کرد و فلسفه ارسطو را جزو سرچشمه ها و اصول فلسفه اسلامی قرارداد.


به طور کلی می توان به مهم ترین مسائل مطرح شده در فلسفه فارابی چنین اشاره نمود:
  • توافق میان شریعت و فلسفه نزد فارابی
  • خداوند در فلسفه فارابی
  • نظریه صدور ممکن از واجب نزد فارابی
  • سیاست در نظر فارابی







نقل مطالب تنها با لینک مستقیم و ذكر نام و آدرس پرشین خاک، بلامانع میباشد به سایت پرشین خاک خوش آمدید - شاد و بهروز باشید