|
ارسطو شاگرد افلاطون |
ارسطو، آریستوتِلِس ۳۸۴-۴۲۲ قبل از م. (به یونانی باستان: Αριστοτέλης, با تلفظ: Aristoteles) در استاگیرا واقع در شمال یونان چشم به جهان گشود. پدرش «نیکو ماخوس»، پزشک دربار پادشاه مقدونیه بود که و در عهد خردسالی فرزند از جهان رفت.
ارسطو هنگامی که حدود ۷۱ سال داشت به قصد تحصیل به آتن رفت و در سال ۳۴۸ ق.م، عضو آکادمی افلاطون شد. در اینجا به مدت بیست سال، یعنی تا هنگام مرگ افلاطون در ۳۶۸ ق. م باقی ماند. وی بزرگترین و مبرزترین شاگرد افلاطون بود.
او که یکی از مهمترین فیلسوفان غربی به حساب میآید، شاگرد «افلاطون» و آموزگار «اسکندر مقدونی» بود. تالیفات او در زمینهها و رشتههای گوناکون منجمله فیزیک، متافیزیک، شعر، زیست شناسی، منطق، علم بیان، سیاست، دولت و اخلاق بودهاند.
ارسطو بهمراه سقراط و افلاطون از تأثیر گذارترین فیلسوفان یونان باستان بودهاست. این سه تن فلسفه غربی را بر اساس فلسفه پیشاسقراطیان یونان بنیاد نمودند. ارسطو فلسفه را بهعنوان «دانشِ بودن» تعریف میکرد.
ارسطو پس از مرگ استاد، آتن را ترک کرد و با کسنکراتس و سایر شاگردان، شعبه از آکادمی در شهر آسوس (Assos) در ناحیه ترود تاسیس کرد. در این جا با «هرمیاس»، حاکم یکی از آن مناطق آشنا شد و پس از مدتی با خواهرزاده او ازدواج کرد. در این مدت از تجارت سیاسی هرمیاس و تدابیری که این شخص برای حفظ فرمان روائی خود در میان دو حکومت مقتدر آن روزگار، مقدونیّه و ایران، به کار می بست بی بهره نماند.
در سال ۳۴۳ ق.م، «فیلیپ مقدونی»، پادشاه مقدونیّه ارسطو را به دربار خود احضار کرد تا تعلیم و تربیت پسرش «اسکندر» را که در آ ن موقع ۱۳ سال داشت، به عهده بگیرد. وی با قبول این کار، نقشی مهمی را در تاریخ ایفا کرد؛ چرا که پس از چند سال، در سال ۳۳۶ق.م، اسکندر بر تخت نشست و به جهان گشایی پرداخت. در این هنگام، ارسطو مقدونیه را ترک و به آتن بازگشت.
ملّیون آتن ارسطو را بیگانه ای هوادار مقدونیّه می شمردند. از این رو ارسطو حوزه جدیدی از آکادمیا در لوکاین (Lycee) به همین نام بنیان گذاشت و مدت سیزده سال در آن به تعلیم و ارائه نظریات خود پرداخت.
لوکاین دانشگاهی بود علمی، مجهز به کتابخانه و معلم که در آن دروس به طور منظم تدریس می شد. و در آن، متفکران و محققان به نحو پیشرفته ای به مطالعات خود می پرداختند.
بیشتر آثاری که از ارسطو باقی مانده است، یادداشت هایی است که شاگردانش از مطالب او بر می داشتند. او عادت داشت که در وقت تدریس قدم بزند و به همین دلیل، فلسفه وی به فلسفه مشاء، یعنی فلسفه بسیار راه رونده، شهرت یافت.
در سال ۳۲۳ ق.م. پس ار مرگ اسکندر، ملیون آتن که دموستنس (Demosthene) پیشوای آنان بود، ارسطو را به ترک این شهر واداشتند. او به شهر خالکیس (Chalcis) واقع در جزیره ابویا (Eubee) رفت و در ملکی که از مادر خود به ارث برده بود سکونت جست، تا در سنه ۳۲۲ ق.م. در شصت و سه سالگی در همان جزیره، بر اثر یک بیماری بدرود حیات گفت.
ارسطو از بزرگترین فلاسفه جهان است که درباره تمام مسائل مهم و موضوعات اصلی فکری و فلسفی، نظریات گسترده و بی مانندی ارائه کرده است. از فیزیک ومنطق گرفته تا اخلاق و سیاست و تراژدی و نجوم.
نظریات او مخصوصا مابعدالطبیعه و منطقش،در سراسر قرون وسطی حاکم بر مکاتب فکری اروپا و کلیساها بود و پس از آن نیز افکارش زمینه ای شد برای رنسانس علمی و فرهنگی.
در فلسفه اسلامی نیز نقش او بیش از دیگر فلاسفه یونان است. بیشتر فلاسفه اسلامی مانند فارابی و ابن سینا پیرو او بودند و به همین خاطر، به مکتب مشاء تعلق دارند. آن ها عمدتا به شرح و تفصیل آراء منطقی و فلسفی او پرداختند.
فلسفه، آثار و تعالیم ارسطو
برای آگاهی و برای اطلاعات بیشتر در باره کتاب «مابعدالطبیعه» و منطق و فلسفه ارسطو، می توانید به لینک های موجود در نوشتار مراجعه کنید.
ارسطو نیز مانند افلاطون معتقد بود که علم به محسوسات که جزئی اند تعلق نمی گیرد، بلکه فقط کلی است که با عقل ادراک می شود. با این حال بر خلاف افلاطون که کلیات را موجودات واقعی و مستقل از انسان می دانست، وی جدایی کلیات از جزئیات را تنها در ذهن قائل بود، نه در خارج. او در رد مُثُل افلاطونی دلایل مختلفی ارائه کرد.
به عبارت یاده تر، وی گفتهاست .«علم جز بر کلیات تعلق نمیگیرد» ما هنگامی میتوانیم درباره اشیاء قضاوت کنیم که نوع و جنس را بهتر بشناسیم. تعیین قواعدی که حافظ روابط صحیح قضایای کلی با قضایای جزئی و شخصی باشد خاص منطقی است که هیچکس بهتر از ارسطو درباره آن تحقیق نکردهاست همین منطق است که یکی از هدایای ارزنده و گرانبهای این فیلسوف بعالم بشریت به شمار میآید.
ارسطو چندان به سیاست تعلق خاطر نداشت و بیشتر اهل تحقیق بود و از مشاغل مدنی دوری می جست تا به مطالعات نظری اشتغال یابد. اگر توجّهی به سیاست داشت از این لحاظ بود که امور سیاسی را مورد تفحّص علمی و تاریخی قرار دهد نه اینکه در عمل بدان بپردازد.
از آثاری که ارسطو برای عامّه مردم نگاشته است جز قطعات معدود در دست نیست و آنچه از او به ما رسیده است یا تقریرات درسی او در شهر لوکاین است، یا مطالبی است که به قصد تدریس در شهر آسوس، پیش از آن که تربیت اسکندر را تعهد کند، فراهم آورده است.
پس از اینکه در ۸۹ ق.م آتن به دست سولا افتاد، اوراقی که در تصرف آپلیکون بود به رم برده شد، و در آنجا دانشمندی بزرگ به نام آندرونیکوس (Andronicus of Rhodes) آثار ارسطو را به نحوی مهذب و منقح کرد که نسخههای ویراسته او همیشه در آینده اساس کار همه قرار گرفت. آندرونیکوس کتابها را بر حسب موضوع گروهبندی و مرتب کرد و همچنین حوادثی و یادداشتهایی درباره صحت انتساب و ردهبندی هر نوشته بر جای گذارد. بیشتر نوشتههایی که بر عقیده او عمده و اصیل بوده، به صورت نسخههای خطی، محصول قرنهای نهم تا شانزدهم میلادی، امروز در دست است.
-
نوشتههای موجود ارسطو را میتوان بدین شرح بخشبندی کرد
-
۱:
منطق و ما بعد الطبیعه
- مقولات یا قاطیغوریاس، در مقولات عشر
- عبارت یا باری ارمیناس
- آنالوطیقای اول و آنالوطیقای دوم، در قیاس و برهان
- طوبیقا، در جدل
- سوفسیطیقا یا رد مغالطات، در مغالطه و سفسطه
- مابعد الطبیه یا الاهیات، متافیزیک
-
۲:
فلسفه طبیعی و علوم طبیعی
- طبیعت یا سماع طبیعی، فیزیک
- درباره آسمان
- درباره هست شدن یا تباهی یا کون و فساد
- کاینات جوٌ
- پژوهشها درباره جانوران یا تاریخ حیوات
- درباره اعضای جانوران یا اعضای حیوان
- درباره جنبش جانوران یا حرکت حیوان
- درباره راه رفتن جانوران
- درباره هست شدن یا تکون جانواران
-
۳:
فلسفه روان
- درباره روان یا نفس، روان شناسی
-
خرده طبیعات - مجموعه چند رساله کوتاه درباره:
حواس، رویا، پیشگویی از طریق رویا، طول عمر، جوانی و پیری
-
۴:
اخلاق و سیاسی
- اخبار کبیر(مشکوک)
- قانون اساسی آتن (مشکوک)
- سیاست
- اخلاق ائودموس
- اخلاق نیکوماخوس
-
۵:
هنر
- ریطو ریقا یا فن خطابه Rhetoric
- بوطيقا یا فن شعر Poetics
از منابع:
دانشنامه رشد
نشريه الكترونيكي حيات انديشه
کانون ايرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت
** برای آگاهی و اطلاعات بیشتر
دانشنامه رشد
متافیزیک از دید ارسطو
اخلاق در نظر ارسطو
پژوهشگران فلسفه و حکمت
نگاهی به فلسفه، منطق، هست شناسی و آثار ارسطو