|
بانو فرخرو پارسا - اولین وزیر زن ایران |
بدون شک بانو فرخرو پارسا، یکی از قابل احترامترین زنان تاریخ ایران محسوب میشود. او به معنای حقیقی کلمه یک شهید است، چون در بیدادگاه جمهوری اسلامی در حالی که مسالهی حجاب برای افراد بسیار مهم بود و داشتند زور فراوانی میزدند که خانمها را ببرند زیر چادر سیاه، خانم فرخرو پارسا فقط با گذاشتن یک روسری در این محاکمات شرکت کرد.
و در حقیقت فدای همین روسری هم شد. آقایان حقیری که سرنوشت او را رقم میزدند، در حقیقت طاقت دیدن این روسری را نداشتند. اگر خانم فرخرو پارسا یک چادر سیاه بهسرش انداخته بود و میرفت، و میایستاد، و حرف میزد و معذرتخواهی میکرد و از این نوع حرکات؛ بیشک جانش را نجات میداد. اما او بر اصولی که به آن باور داشت ایستادگی کرد و جانش را از دست داد.
فَرُّخرو پارسا در اسفند سال ۱۳۰۱ در باغی خارج از شهر قم به دنیا آمد. وی نخستین زن ایرانی بود که در دوران پادشاهی پهلوی در سال ۱۹۶۸، در دوران بعداز انقلاب سفید در ایران، به مقام وزارت رسید. پست وی وزارت آموزش و پرورش در کابینه دوم و سوم امیرعباس هویدا بود.
مادر وی فخرآفاق پارسا از فعالان حقوق زنان و مدیر مجله «جهان زنان» بوده و پدرش فرخدین پارسا کارمند وزارت بازرگانی و مدیر مجلههای «اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران» و «عصر جدید» بود.
وی از آن رو در شهر قم زاده شد که مادرش به دلیل نشر مقالهای با عنوان «لزوم تعلیم و تربیت مساوی برای دختر و پسر» در تبعید به سر میبرد. این مقاله اعتراضات گستردهای را در بین روحانیون آن دوران برانگیخت و موجب تبعید مادر وی گشت؛ ولی پس از تولد وی با میانجیگری میرزاحسن خان مستوفیالممالک (نخست وزیر وقت) به تهران بازگردانده شد.
فرخرو پارسا تحصیلات ابتدایی خویش را در دبستان هما در تهران سپری نمود و برای ادامه تحصیل در دوره متوسطه به دانشسرای مقدماتی رفت. وی توانست دوره متوسطه را با کسب رتبه اول به پایان رسانده و به دانشسرای عالی راه یابد.
او در سال ۱۳۲۱ دانشسرای عالی را با اخذ مدرک لیسانس در رشته علوم طبیعی به پایان رسانید و به دانشگاه تهران راه یافت. وی تحصیلات دانشگاهی خویش را در رشته پزشکی ادامه داد و توانست در سال ۱۳۲۹ با اخذ درجه دکترا از دانشگاه تهران فارغالتحصیل گردد.
فرخرو پارسا در سال ۱۳۲۱ با احمد شیرینسخن ازدواج کرد و از همان سال پس از اخذ مدرک لیسانس از دانشسرای عالی به تدریس در دبیرستانهای تهران پرداخت.
او پس از پایان تحصیلات دانشگاهی تا مقطع دکترا، علیرغم اینکه در رشته پزشکی دانشآموخته شده بود کار طبابت را رها کرد و ترجیح داد که به کار فرهنگی بپردازد؛ بدین ترتیب او در وزارت فرهنگ آن دوران مشغول به کار شد.
وی در سال ۱۳۳۳خ به همراه تنی چند از همکارانش «انجمن بانوان فرهنگی» را برای دبیرستانهای دخترانه آن دوران تأسیس نمود و در سال ۱۳۳۵خ به عنوان یکی از اعضای هیات رئیسه «شورای همکاری جمعیتهای بانوان ایرانی» انتخاب شد.
فرخرو پارسا همچنین نخستین مدیر کل زن در ایران بود. در سال ۱۳۳۹ با آغاز به کار دانشگاه ملی ایران، وی عهدهدار سِمَت مدیر کلی دبیرخانه دانشگاه ملی ایران شد. انتصاب یک زن به این سمت، اعتراضات زیادی را در محافل اداری، فرهنگی و سیاسی تهران به راه انداخت ولی مقامات دانشگاه توانستند از برکناری فرخرو پارسا جلوگیری کنند.
کتابِ «خانم وزیر»، نوشتهی منصوره پیرنیا:
جملهای از سرآغاز این کتاب را برای شما مینویسم:
بانویی که در آن سحرگاه، در محلهای بدنام در جنوب تهران، جسماش را در گونی شقاوت پیچیدند، و طناب دار به گردن او آویختند، و به دارش کشیدند و تیربارانش کردند، تجسم آبرو و شخصیت زن ایرانی و نخستین زنی بود که به وزارت رسید. و هم اولین زنی بود که حکم مدیرکلی گرفت و پایهگذار یکی از معروفترین دانشگاههای ایران شد.
و نیز اولین زنی بود که به مقام معاونت وزارتخانهای رسید، و بیش از آن همراه با زنان دیگر که کوشندهی راه برابری حقوق زن و مرد ایرانی بودند، در مقام نمایندهی ملت برای اولینبار به مجلس شورای ملی راه یافته بود.
و مهمتر از همهی اینها، بانویی که در بیدادگاه جمهوری اسلامی به مرگ محکوم شده بود، هجده سال تمام در مقام ریاست یکی از مهمترین دبیرستانهای دخترانهی ایران و نیز سالهای متمادی دیگر در مقام بلند معلم، هزاران دختر ایرانی را به کمال دانش و دانایی آراسته بود...
در «خانم وزير» جا به جا ميتوان فشار روحانيان را ديد که به شدت با دستيابي زنان به مسئوليتهاي بالاي دولتي مخالفت ميورزيدند. در چنين شرايطي، فرخرو پارساي همزمان با تهيه برنامههاي راديويي، «سازمان زنان کارگر» را نيز سازماندهي کرد.
وي پيش از آنکه به وزارت برسد، به عنوان نخستين زن به مقام معاونت پارلماني وزارت آموزش و پرورش رسيد. او در اين باره مينويسد: «در شغل جديد خود احساس مسؤليت شديدي ميکردم زيرا که اگر من ميتوانستم از عهده انجام کار و وظيفهام به خوبي برآيم در آينده راه براي زنان بيشتري براي ورود به قوه مجريه باز ميشد و اگر موفق نميشدم گناه بزرگي نسبت به زنان ايراني مرتکب شده بودم».
به گزارش ساواک: «روحانيون از انتصاب خانم فرخرو پارساي به معاونت پارلماني وزارت آموزش و پرورش ناراضي بودند و اظهار ميداشتند که اين اقدام نوعي اهانت به مقام روحانيت است».
ليکن با وجود مخالفت برخي روحانيان و گزارشهاي ساواک، فرخرو پارساي به وزارت آموزش و پرورش رسيد. منصوره پيرنيا در اين مورد مينويسد: «دولت هويدا آماده ميشود که يک وزير زن را در کابينه خود بپذيرد. نخستوزير با احتياط پيش ميرود و نظر تني چند از علما را در اين باره ميپرسد و چند روز قبل از معرفي دکتر پارساي در شرفيابي به حضور اعليحضرت عرض ميکند که ميخواهم خانم فرخرو پارساي را به عنوان وزير آموزش و پرورش معرفي کنم. نظر آخوندها را هم پرسيدهام، حرفي ندارند. شاه نگاهي از سر سرزنش به نخستوزير ميکند و ميگويد: حالا آخوندها هم آدم شدند!»
در تاريخ ششم شهريور ۱۳۴۷ نخستين زن در ايران به مقام وزارت ميرسد.
مشکلات سنتي
شاگردان مدرسه آمريکايي پيش از کشف حجاب
«حجاب» و «چادر» و رابطه دختر و پسر در آن دوران نيز هنوز مشکل بسياري از خانوادههاي ايراني بود. فرخرو پارساي در مقام وزير چنين مينويسد: «در شانزده نقطه دورافتاده کشور ما دبيرستانهاي مختلف دخترانه و پسرانه داريم که دختر و پسر در کنار يکديگر درس ميخوانند و دخترها هم چادر بر سر نميکنند، ولي محيط خانواده و کوچه و پس کوچهها طوري است که آنها را وادار ميکند که چادر بپوشند.
فرخرو پارساي در مورد حجاب نظر روشني داشت: «چادر يک مانع روحي و مانع پيشرفت زن ايراني شده است و حداکثر سوء تفاهم را در مورد معني واقعي عفت و نجابت براي زن ايراني به وجود آورده است و بيشتر مردها هستند که مانع پيشرفت زنها ميشوند و براي چادر تبليغ ميکنند.
اگر مسئله عفت و نجابت آنطور که عدهاي فکر ميکنند فقط به چادر وابسته بود، در اين صورت بايد بگويم که همه مردم دنيا غير از مثلا يک ميليون زن چادر بر سر، بي عفت و نانجيب هستند.
محاکمه و اعدام
فرخ رو پارساي در دادگاه انقلاب اسلامي / حاکم شرع: محمدي گيلاني
هنگامي كه دستگيريﮬاي پس از انقلاب اسلامي آغاز شد، فرخرو پارساي در لندن بود. محمدجواد باهنر، محمد بهشتي و شيخ محمد مفتح كه از مشاوران "خانم وزير" بودند، اينك در شمار دست دركاران رژيم جديد قرار داشتند. اين نه بختي براي فرخرو پارساي كه چه بسا بدشانسي وي بود. به نوشته منصوره پيرنيا «اين سه تن هر كدام نقاط ضعف و پرونده جيرهخواريشان در نزد خانم پارساي موجود بود و بايد به هر شكل كه ممكن بود او را از ميان بر ميداشتند... در پرونده شيخ مفتح عكسي بود كه او را در حال تعظيم تمامقد به دكتر پارساي نشان ميداد.»
پس از انقلاب ۱۳۵۷ خورشیدی، وی با اتهاماتی چون: «حیف و میل اموال بیت المال و ایجاد فساد در وزارت آموزش و پرورش و کمک به نشو و نمای فحشا در آموزش و پرورش و همکاری موثر با ساواک و اخراج فرهنگیان انقلابی از وزارت فرهنگ ایران و غیره...» در دادگاه انقلاب اسلامی شعبه تهران به ریاست صادق خلخالی محاکمه شد و به عنوان «مفسد فی الارض» (عامل فساد بر روی زمین) در تاریخ ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ برابر با ۸ مه سال ۱۹۸۰ اعدام گردید.
ای رژیم کثیف اسلامی ننگت باد
منابع:
وبلاگ چشمان زنان
فرخرو پارسا، ویکیپدیا
کتابِ «خانم وزیر»، نوشتهی منصوره پیرنیا
*
نگاهي به کتابِ «خانم وزیر»، با عكسهاي متعدد و ديدني، ایرانیان انگلستان
*
نوریزاده، بانک مرکزی جعلیات و عصاره ژورنالیسم بیاعتبار، بانو فرخرو پارسا و پری بلنده
* منصوره پيرنيا، سالارزنی از طایفه قلم و اندیشه