|
تنها متن بازمانده از گفتگوی مزدکیان با روحانیت زرتشتی |
آیین مزدک به روایت دینکرد:
برگرفته از سایت آفای رضا مرادی غیاثآبادی
در نخستین سالهای آغاز پادشاهی ساسانیان و با پشتیبانی اردشیر بابکان، دین تازهای به نام «بهديني» یا «مزديسنا» (مزداپرستي) بدست موبد کرتير به وجود آمد که پس از حدود ۱۷۰۰ سال و در قرن اخیر به «دين زرتشتي» تغییر نام داده و ارتباطی با شخص زرتشت ندارد.
نفوذ و دخالت موبدان زرتشتی عصر ساساني در هنجارهای دینی مردمان، تحریف و تباهی فرهنگ و تاریخ ایران زمین، کشتار و نابودی پیروان ادیان دیگر و نیایشگاههای آنان (که کرتیر در کتیبه معروف خود در نقش رستم به صراحت به آن اشاره کرده است)، موجب تضعیف هویت ملی، پیشینه تاریخی و همبستگی ایرانیان میشود و آنچنان بنیادهای فرهنگی و اجتماعی ایرانیان را تباه میکند که راه را برای غلبه مهاجمان آزمند به ایران هموار میسازد.
در تمام مدت سلطهگری دینی عصر ساسانی، جنبشهای گوناگونی برای رهایی جامعه ایرانی از چنگال انحصارطلبان دینی و سرکوبگران آزادیهای اجتماعی و فردی روی داد که تمامی آنها با دو ابزار پر توان و نیرومندی که همواره در ایران و جهان روایی داشته، سرکوب و نابود شدند: نخست، بهرهگیری از قدرت نظامی و زور سرنیزه؛ دوم، بهرهگیری از قدرت دینی و اتهام ارتداد و بیدینی و کفر.
یکی از چنین جنبشهایی، برنامه اصلاحات اجتماعی و اقتصادی مزدک و یاران پرشمار او بود که توانست در کوتاه زمانی، منافع ملی جامعه ایرانی را از تصاحب تمامیتخواهان خارج کند؛ اما در نهایت، جنبش مردمی آنان قربانی صاحبان قدرت، ثروت و نیرنگ شد. هر چند که مزدکیان پس از این رویداد خونبار که یکی از فجیعترین کشتارهای دستهجمعی و نسلکشیها در تاریخ بشریت و به فرمان انوشیروان عادل است، دیگر موفق به کوشش فراگیر دیگری نشدند، اما سایه آنان همواره در دورههای گوناگون تاریخ عصر اسلامی و در مبارزه با خلفای عرب و تمامیتخواهان تازه به دوران رسیده که ناهنجاریهای پیشین را با نامی تازه در پیش گرفته بودند، دیده میشود. جنبش رهاییبخش بابک خرمدین (که نام خود را از «خرمه» بانوی دلاور ایران زمین و همسر مزدک گرفته، نمونهای از آن است.
منابع بررسی در تاریخ جنبش مزدک و باورهای آنان بسیار اندک است و همان شمار معدود نیز منابعی هستند که به دست دشمنان و بدخواهان او نوشته شدهاند و عملاً هیچ نوشتهای از آنان و یا از مدافعان آنان وجود ندارد تا محقق بتواند تنها به قاضی نرفته باشد. تنها اثری که در آن از مزدک به نیکی یاد شده و او را گرانمایه مردی با دانش و رای نامیده و در عینحال از زرتشتیگری ساسانی دفاع نکرده است، همانا شاهنامه فردوسی و چند بیت کوتاه، اما پرمعنای او است.
ادامهً متن، کتاب پهلوی «دینکرد»