|
شاپور یکم ساسانی |
شاپور یکم ساسانی |
شاپور نخست از شاهان اندیشمند و توانای ایران ساسانی بشمار میرود. او در زمان فرمانرواییش همگی شورشهای جدایی خواهانه ی پیرامون کشور را خواباند و مرزهای ایران در ماورای ارمنستان و فرات را تثبیت کرد.
شاپور نخست ساسانی به بازگویی طبری و فردوسی فرزند بانویی از خاندان پهلوی بود که درآغاز پادشاهی اردشیر بدنیا آمد. هم چنین بازگویی تاریخی دیگری نشان میدهد که شاپور در آغاز پادشاهی اردشیر در سنین جوانی بوده و در نبرد پرآوازه ی هرمزگان که اردشیر بر اردوان پنجم پیروز شد شرکت داشته!
او به سفارش پدر «اردشیر بابکان» و پس از مرگ وی به تخت نشست و ۳۰ سال (از ۲۴۱ - ۲۷۱ م) در ایران پادشاهی کرد.
در زمان او مرزهای ایران گسترش یافت و او توانست امپراتوری بزرگ ساسانی را با قدرت و شوکت نگهداری کند و چه در جنگ و چه در صلح پادشاه موفقی بود.
شاپور یکم به تاسیس شهرهای تازه در مسیر راههای مهم و یا مناطق مستعد صنعت و کشاورزی علاقه داشت،شهر بیشاپور در منطقه کازرون 24 نوامبر سال 266 میلادی تکمیل شد. کار ساختن این شهر که به تصمیم شاپور یکم، شاه ساسانی وقت ساخته شد نزدیک به شش سال طول کشید. در ساختن این شهر از اسیران رومی استفاده شد. در ساختن شهر بیشاپور از معماران یونانی و رومی هم استفاده شده بود. شکل ساختمانها و خیابان بندی شهر بیشاپور (خیابانهای متقاطع) حکایت از ایرانی ـ اروپایی بودن این شهر دارد. بیشاپور در مسیر راه استخر (شیراز) به شوش و تیسفون ساخته شده بود. شاپور یکم کار تاسیس شهرهای بزرگ را با ساختن شهر قزوین (کاسپین) آغاز کرد. سوم نوامبر سال 245 دستور ساختن قزوین را صادر کرد و این شهر ظرف سه سال ساخته شد و در سال 248 میلادی تکمیل شد. شاپور یکم به احترام طایفه کاسپین که در این منطقه تا گیلان زندگی می کردند نام خود را بر این شهر نگذارد و به نام همان طایفه اسم گذاری کرد.
شاپور همیشه به هرمزد و دیگر پسرانش نصیحت میکرد: «اخلاقتان را چون مقامتان عالی کنید و کرمتان را بالا برید و کوششتان را به تناسب اقبالتان بیفزایید.» شاپور، تجربههای خود را در زمینه کشورداری در کتابی کوچک نوشت تا آیندگان از آن استفاده کنند. این کتاب «عهد شاپور به پسرش هرمزد» نام داشتهاست. البته، پس از مرگ شاپور، بسیاری از برگههای این کتاب به مرور زمان از بین رفتند.
شاپور به یکی از استانداران خود نوشته است: «وقتی از مردی شایستگی خواهی، حقوق کافی به او بده و به وسیله یاران لایق کمکش کن و چون به کمک یاران نیرو گیرد، در مقابل دشمنان سخت تر شود و چون در تدبیر امور آزادی عمل داشته باشد، در عواقب کار خود بیندیشد.»
یکی از پادشاهان روم در نامه ای به شاپور نوشت: «ای شاه ایران! از پیشرفتهای شما در کار جنگ و امور کشورداری و فراهم کردن آسایش مردم چیزهای زیادی شنیدهام. اما نمیدانم سبب این همه موفقیت شما چیست؟ دوست دارم روش شما را در پیش گیرم.»
شاپور در جواب او نوشت:
«من این موفقیتها را با پرداختن به کارهای زیر به دست آوردم:
هرگز کار امر و نهی را شوخی نگرفتم؛
هر وعدهای که دادم، به آن عمل کردم؛
به خاطر هوسهای نفسانی نجنگیدم؛
با امید دادن، نه بازور، قلبهای مردم را تسخیر کردم؛
مردم را از اموری که جان و مال و آبرویشان را به مخاطره میانداخت، آگاه کردم؛
گناهکاران را متناسب با گناهی که مرتکب شدهبودند، مجازات کردم؛
خطاکاران را برای حفظ عدالت مجازات کردم، نه به خاطر خشم خود؛
معاش همه مردم را فراهم ساختم؛
چیزهای بیهوده را از میان برداشتم.»
شاپور نخست ساسانی به بازگویی طبری و فردوسی فرزند بانویی از خاندان پهلوی بود که درآغاز پادشاهی اردشیر بدنیا آمد. هم چنین بازگویی تاریخی دیگری نشان میدهد که شاپور در آغاز پادشاهی اردشیر در سنین جوانی بوده و در نبرد پرآوازه ی هرمزگان که اردشیر بر اردوان پنجم پیروز شد شرکت داشته!
او به سفارش پدر «اردشیر بابکان» و پس از مرگ وی به تخت نشست و ۳۰ سال (از ۲۴۱ - ۲۷۱ م) در ایران پادشاهی کرد.
در زمان او مرزهای ایران گسترش یافت و او توانست امپراتوری بزرگ ساسانی را با قدرت و شوکت نگهداری کند و چه در جنگ و چه در صلح پادشاه موفقی بود.
شاپور یکم به تاسیس شهرهای تازه در مسیر راههای مهم و یا مناطق مستعد صنعت و کشاورزی علاقه داشت،شهر بیشاپور در منطقه کازرون 24 نوامبر سال 266 میلادی تکمیل شد. کار ساختن این شهر که به تصمیم شاپور یکم، شاه ساسانی وقت ساخته شد نزدیک به شش سال طول کشید. در ساختن این شهر از اسیران رومی استفاده شد. در ساختن شهر بیشاپور از معماران یونانی و رومی هم استفاده شده بود. شکل ساختمانها و خیابان بندی شهر بیشاپور (خیابانهای متقاطع) حکایت از ایرانی ـ اروپایی بودن این شهر دارد. بیشاپور در مسیر راه استخر (شیراز) به شوش و تیسفون ساخته شده بود. شاپور یکم کار تاسیس شهرهای بزرگ را با ساختن شهر قزوین (کاسپین) آغاز کرد. سوم نوامبر سال 245 دستور ساختن قزوین را صادر کرد و این شهر ظرف سه سال ساخته شد و در سال 248 میلادی تکمیل شد. شاپور یکم به احترام طایفه کاسپین که در این منطقه تا گیلان زندگی می کردند نام خود را بر این شهر نگذارد و به نام همان طایفه اسم گذاری کرد.
شاپور همیشه به هرمزد و دیگر پسرانش نصیحت میکرد: «اخلاقتان را چون مقامتان عالی کنید و کرمتان را بالا برید و کوششتان را به تناسب اقبالتان بیفزایید.» شاپور، تجربههای خود را در زمینه کشورداری در کتابی کوچک نوشت تا آیندگان از آن استفاده کنند. این کتاب «عهد شاپور به پسرش هرمزد» نام داشتهاست. البته، پس از مرگ شاپور، بسیاری از برگههای این کتاب به مرور زمان از بین رفتند.
شاپور به یکی از استانداران خود نوشته است: «وقتی از مردی شایستگی خواهی، حقوق کافی به او بده و به وسیله یاران لایق کمکش کن و چون به کمک یاران نیرو گیرد، در مقابل دشمنان سخت تر شود و چون در تدبیر امور آزادی عمل داشته باشد، در عواقب کار خود بیندیشد.»
یکی از پادشاهان روم در نامه ای به شاپور نوشت: «ای شاه ایران! از پیشرفتهای شما در کار جنگ و امور کشورداری و فراهم کردن آسایش مردم چیزهای زیادی شنیدهام. اما نمیدانم سبب این همه موفقیت شما چیست؟ دوست دارم روش شما را در پیش گیرم.»
شاپور در جواب او نوشت:
«من این موفقیتها را با پرداختن به کارهای زیر به دست آوردم:
هرگز کار امر و نهی را شوخی نگرفتم؛
هر وعدهای که دادم، به آن عمل کردم؛
به خاطر هوسهای نفسانی نجنگیدم؛
با امید دادن، نه بازور، قلبهای مردم را تسخیر کردم؛
مردم را از اموری که جان و مال و آبرویشان را به مخاطره میانداخت، آگاه کردم؛
گناهکاران را متناسب با گناهی که مرتکب شدهبودند، مجازات کردم؛
خطاکاران را برای حفظ عدالت مجازات کردم، نه به خاطر خشم خود؛
معاش همه مردم را فراهم ساختم؛
چیزهای بیهوده را از میان برداشتم.»
جنگهای شاپور یکم با سه امپراتور روم |
آنچه روشن است شاپور را باید به راستی کابوس امپراتوران روم نامید. زیرا پیش از او، همانگونه که تورج دریایی، نویسنده کتاب شاهنشاهی ساسانی، نیز بیان داشته است کس یارای ان نیافته بود «یک امپراتور روم را بکشد، از دیگری باج ستاند و سومی را اسیر و زندانی کند .»
جنگ با گوردیانوس:
گوردیانوس (امپراتور روم) به منظور جبران شکست نیروهای رومی از اردشیر پاپکان (پدر شاپور یکم) به ایران لشکر کشید و شاپور یکم در جنگ سال ۲۴۶ میلادی او را شکست داد. خود شاپور در کتیبه هایش میگوید (برگرفته از کتاب تاریخ مردم ایران): «وقتی که ما به سلطنت مستقر شدیم ؛ قیصر گوردیانوس، از مردمان روم و گوت و ژرمن نیرویی گرد اورد و برای مقابله با ایران به اسورستان (سوریه) آمد. در مرز اسورستان در مشیکهه نبردی بزرگ روی داد. قیصر گوردیانوس کشته شد و نیروی رومی تباه شد.»
جنگ با فیلیپ:
در پی مرگ گوردیانوس، فیلیپ عرب امپراتور و فرمانروای روم گشت و با اگاهی از ناتوانی سپاهیان روم و توانمندی افزون لشگریان ایران و پیش بینی شکستی سهمگین تر، ناگزیر به پرداخت غرامتی هنگفت (پانصد هزار سکه طلا و واگذاری زمینهای زیادی) به ایران شد. این نکته ای است که شاپور خود نیز در کتیبه کعبه زرتشت بدان اشاره داشته است: «رومی ها فیلیپ را قیصر کردند و انگاه قیصر فیلیپ نزد ما امد و پانصدهزار دینار جهت فدیه حیات یاران خویش بداد و باج گزار ما گشت...»
جنگ با والرین :
بعد از مرگ فیلیپ؛ سنای روم والرین را به امپراتوری انتخاب و مامور جنگ با ایران و گرفتن انتقام شکستهای گذشته کرد. والرین پسرش را به غرب فرستاده و خود برای مقابله با ایرانیان راهی شرق شد. ارتش ایران به فرماندهی شاپور یکم در سال ۲۶۰ در ناحیه «ادسا (امروز: ارفا = اورفا)» در شرق فرات (جنوب ترکیه امروز) ارتش روم را شکستی سخت داد و والرین امپراتور این کشور با ۷۱ هزار نظامی رومی را اسیر کرد. به جز سربازان، شمار فراوانی صاحب منصبان، سناتورها و سرداران رومی نیز در زمره اسیران بودند.
هفتم نوامبرسال ۲۶۰ میلادی در شهر تیسفون (مدائن، ۳۶ کیلومتری جنوب بغداد امروز) شاپور یکم، شاهنشاه ایران از دودمان ساسانی، در مراسمی در برابر والرین (پوبلیوس لیسینیوس والریانوس) امپراتور روم و ژنرالهایش، ایران را خورشید گیتی تاب (تنها ابر قدرت جهان) اعلام کرد.
این روز یکی از روزهای درخشان تاریخ ایران و تمام مشرق زمین است. برای این که ایرانیان این پیروزی خود را فراموش نکنند و جهانیان برای همیشه عظمت ایران را در نظر داشته باشند و مشرق زمینی ها خود را مدیون توان ارتش ایران بدانند، شاپور دستور حک پیکرهای عظیم در دل کوه رحمت در نقش رستم داد که وی را پیروزمندانه نشسته بر اسب نشان میدهد در حالی که امپراتور مغرور روم فروتنانه در برابر وی زانو زدهاست تا این پیروزی تا ابد باقی بماند، و مانده است.
جنگ با گوردیانوس:
گوردیانوس (امپراتور روم) به منظور جبران شکست نیروهای رومی از اردشیر پاپکان (پدر شاپور یکم) به ایران لشکر کشید و شاپور یکم در جنگ سال ۲۴۶ میلادی او را شکست داد. خود شاپور در کتیبه هایش میگوید (برگرفته از کتاب تاریخ مردم ایران): «وقتی که ما به سلطنت مستقر شدیم ؛ قیصر گوردیانوس، از مردمان روم و گوت و ژرمن نیرویی گرد اورد و برای مقابله با ایران به اسورستان (سوریه) آمد. در مرز اسورستان در مشیکهه نبردی بزرگ روی داد. قیصر گوردیانوس کشته شد و نیروی رومی تباه شد.»
جنگ با فیلیپ:
در پی مرگ گوردیانوس، فیلیپ عرب امپراتور و فرمانروای روم گشت و با اگاهی از ناتوانی سپاهیان روم و توانمندی افزون لشگریان ایران و پیش بینی شکستی سهمگین تر، ناگزیر به پرداخت غرامتی هنگفت (پانصد هزار سکه طلا و واگذاری زمینهای زیادی) به ایران شد. این نکته ای است که شاپور خود نیز در کتیبه کعبه زرتشت بدان اشاره داشته است: «رومی ها فیلیپ را قیصر کردند و انگاه قیصر فیلیپ نزد ما امد و پانصدهزار دینار جهت فدیه حیات یاران خویش بداد و باج گزار ما گشت...»
جنگ با والرین :
بعد از مرگ فیلیپ؛ سنای روم والرین را به امپراتوری انتخاب و مامور جنگ با ایران و گرفتن انتقام شکستهای گذشته کرد. والرین پسرش را به غرب فرستاده و خود برای مقابله با ایرانیان راهی شرق شد. ارتش ایران به فرماندهی شاپور یکم در سال ۲۶۰ در ناحیه «ادسا (امروز: ارفا = اورفا)» در شرق فرات (جنوب ترکیه امروز) ارتش روم را شکستی سخت داد و والرین امپراتور این کشور با ۷۱ هزار نظامی رومی را اسیر کرد. به جز سربازان، شمار فراوانی صاحب منصبان، سناتورها و سرداران رومی نیز در زمره اسیران بودند.
هفتم نوامبرسال ۲۶۰ میلادی در شهر تیسفون (مدائن، ۳۶ کیلومتری جنوب بغداد امروز) شاپور یکم، شاهنشاه ایران از دودمان ساسانی، در مراسمی در برابر والرین (پوبلیوس لیسینیوس والریانوس) امپراتور روم و ژنرالهایش، ایران را خورشید گیتی تاب (تنها ابر قدرت جهان) اعلام کرد.
این روز یکی از روزهای درخشان تاریخ ایران و تمام مشرق زمین است. برای این که ایرانیان این پیروزی خود را فراموش نکنند و جهانیان برای همیشه عظمت ایران را در نظر داشته باشند و مشرق زمینی ها خود را مدیون توان ارتش ایران بدانند، شاپور دستور حک پیکرهای عظیم در دل کوه رحمت در نقش رستم داد که وی را پیروزمندانه نشسته بر اسب نشان میدهد در حالی که امپراتور مغرور روم فروتنانه در برابر وی زانو زدهاست تا این پیروزی تا ابد باقی بماند، و مانده است.
آثار و نقش های برجستهُ دوره شاپور یکم ساسانی |
در دره شمالي ويرانه هاي شهر تاريخي بيشابور تنگ معروف به چوگان قرار دارد كه رودخانه زيبا و پر آب شاپور در آن جاريست
(عکس نماي دره اي كه رودخانه شاپور در آن جريان دارد از دهانه غار شاپور).
در سمت راست اين رودخانه بر سينه كوه چهار نقش برجسته و در طرف چپ دو نقش مهم و ارزشمند از دوره ساساني حجاري شده اند. در اینجا به معرفي دو نقش برجسته از شاپور یکم میپردازیم (پیروزی های وی):
نقش اول (سمت چپ رودخانه شاپور):
این نقش (مجلس پيروزي شاپور بر امپراطوران روم) برجسته كه بزرگتری نقش برجسته دوره ساسانی است، به مناسبت پیروزی شاپور بر والرین و در پنج ردیف حجاری شده است. در سمت چپ سپاهیان ایران به طور منظم حجاری شده و در سمت راست اسرای رومی مشغول آوردن هدایا به دربار شاپور هستند . شاپور در حالی كه دست والرین را به عنوان اسیر در دست گرفته در وسط نقش دیده می شود، گردیانوس، امپراطور روم در زیر پای شاپور و فیلیپ جانشین والرین نیز از شاپور تقاضای صلح می كند.
پیروزی شاپوراول بر والرین (امپراتور روم) را نشان می دهد . شاپور سوار براسب و والرین در مقابل اسب شاپور به نشانه تسلیم زانو زده است . نقش شاپور در این نقش محو شده اما چهره والرین كه زانو زده دیده می شود.
در بخش سمت راست قسمت ورودی نقش رجب نقشی از شاپور اول را که سوار بر اسب در حال گرفتن حلقه تأیید پادشاهی خویش از اورمزد است در حالی که اورمزد نیز سوار بر اسب است حجاری کرده اند. این نقش بسیار باشکوه و با نشان دادن تزئینات بسیار حجاری شده است.
دومین نقش برجسته موجود در نقش رجب که احتمالاً حوالی سالهای ۲۵۰ م، تراشیده شده، شاپور را به همراه بزرگان ساسانی نشان میدهد. در این نقش شاپور سوار بر اسب و ۹ نفر محتشم ایرانشهر در پشت سر او ایستاده اند. به نظر میرسد، نخستین شخص بعد از پادشاه، جانشین و ولیعهد وی، هرمز اول باشد. در باره هشت شخصیت بعدی نظرات متفاوتی ارائه شده است.
سنگ نوشته ای به زبان پهلوی و یونانی روی سینه اسب و قسمت مجاور صاف شده سنگ دیده می شود که متن ترجمه شده آن از این قرار است:
«این سیمای پرستش کننده اهورامزدا، شاپور است. شاه شاهان، آریایی و غیر آریایی، از نژاد ایزدان، پسر پرستش کننده اهورامزدا، ایزد، اردشیر، شاه شاهان آریایی، از نژاد ایزدان، پسر خدایگان شاه پاپک».
در انتهاي تنگ چوگان در سينه كوه و در ارتفاع حدود ۸۰۰ متري از سطح زمين غار بزرگي وجود دارد كه قطر دهانه آن حدود ۳۰ متر مي باشد و به واسطه قرار گرفتن مجسمه شاپور بر دهانه آن به غار شاپور معروف شده است. پرفسور گيرشمن باستان شناس شهير فرانسوي احتمال مي دهد آرامگاه شاپور در اين غار باشد. مجسمه شاپور بر دهانه اين غار، شاهكار پيكر تراشي ايران باستان است كه بعد از حدود ۱۷۰۰ سال هنوز با وجود وارد شدن آسيب هاي جدي به آن، باقي مانده است. اين مجسمه تنها مجسمه سنگي بازمانده از دوران باستان است كه حدود ۶ متر ارتفاع دارد. سنگ حجاري شده اين مجسمه از سقف غار تا كف آن ادامه داشته و هنرمندان عصر ساساني با تلاش و كوشش بسيار موفق به آفرينش اين اثر هنري گرديده اند.
قلعه تاریخی فلک الافلاک بر بلندای تپه ای باستانی و در مرکز شهر خرم آباد واقع شده است. حریم این بنای باشکوه از سمت شرق و جنوب غربی به رودخانه خرم آباد، از غرب به خیابان دوازده برجی و از شمال به خیابان دوازده برجی و از شمال به خیابان فلک الافلاک محدود می گردد.
از تاریخ ساخت بنا یا بانی آن، آگاهی دقیقی در دست نیست. همین اندازه می دانیم که این بنا، از یادگارهای شهر کهن «شاپور خواست» بوده و بنای اولیه آن را به زمان شاپور اول ساسانی در قرن سوم میلادی نسبت می دهند.
احداث بنا بر فراز صخره های سنگی و اشراف کامل آن به دره تارخی خرم آباد و نیز جاری شدن چشمه پر آب گلستان از دامنه شمالی تپه از ویژگیهای اصلی بنا به شمار می آیند. از سوی دیگر نزدیکی بنا با غارهای پیش از تاریخ دره خرم آباد و دیگر آثار دوران تاریخی نظیر سنگ نوشته، مناره آجری آسیاب گبری، پل شکسته و گرداب سنگ، بیانگر پیوستگی تاریخی قلعه با آثار یاد شده می باشد.
در سمت راست اين رودخانه بر سينه كوه چهار نقش برجسته و در طرف چپ دو نقش مهم و ارزشمند از دوره ساساني حجاري شده اند. در اینجا به معرفي دو نقش برجسته از شاپور یکم میپردازیم (پیروزی های وی):
نقش اول (سمت چپ رودخانه شاپور):
این نقش (مجلس پيروزي شاپور بر امپراطوران روم) برجسته كه بزرگتری نقش برجسته دوره ساسانی است، به مناسبت پیروزی شاپور بر والرین و در پنج ردیف حجاری شده است. در سمت چپ سپاهیان ایران به طور منظم حجاری شده و در سمت راست اسرای رومی مشغول آوردن هدایا به دربار شاپور هستند . شاپور در حالی كه دست والرین را به عنوان اسیر در دست گرفته در وسط نقش دیده می شود، گردیانوس، امپراطور روم در زیر پای شاپور و فیلیپ جانشین والرین نیز از شاپور تقاضای صلح می كند.
پیروزی شاپوراول بر والرین (امپراتور روم) را نشان می دهد . شاپور سوار براسب و والرین در مقابل اسب شاپور به نشانه تسلیم زانو زده است . نقش شاپور در این نقش محو شده اما چهره والرین كه زانو زده دیده می شود.
در بخش سمت راست قسمت ورودی نقش رجب نقشی از شاپور اول را که سوار بر اسب در حال گرفتن حلقه تأیید پادشاهی خویش از اورمزد است در حالی که اورمزد نیز سوار بر اسب است حجاری کرده اند. این نقش بسیار باشکوه و با نشان دادن تزئینات بسیار حجاری شده است.
دومین نقش برجسته موجود در نقش رجب که احتمالاً حوالی سالهای ۲۵۰ م، تراشیده شده، شاپور را به همراه بزرگان ساسانی نشان میدهد. در این نقش شاپور سوار بر اسب و ۹ نفر محتشم ایرانشهر در پشت سر او ایستاده اند. به نظر میرسد، نخستین شخص بعد از پادشاه، جانشین و ولیعهد وی، هرمز اول باشد. در باره هشت شخصیت بعدی نظرات متفاوتی ارائه شده است.
سنگ نوشته ای به زبان پهلوی و یونانی روی سینه اسب و قسمت مجاور صاف شده سنگ دیده می شود که متن ترجمه شده آن از این قرار است:
«این سیمای پرستش کننده اهورامزدا، شاپور است. شاه شاهان، آریایی و غیر آریایی، از نژاد ایزدان، پسر پرستش کننده اهورامزدا، ایزد، اردشیر، شاه شاهان آریایی، از نژاد ایزدان، پسر خدایگان شاه پاپک».
در انتهاي تنگ چوگان در سينه كوه و در ارتفاع حدود ۸۰۰ متري از سطح زمين غار بزرگي وجود دارد كه قطر دهانه آن حدود ۳۰ متر مي باشد و به واسطه قرار گرفتن مجسمه شاپور بر دهانه آن به غار شاپور معروف شده است. پرفسور گيرشمن باستان شناس شهير فرانسوي احتمال مي دهد آرامگاه شاپور در اين غار باشد. مجسمه شاپور بر دهانه اين غار، شاهكار پيكر تراشي ايران باستان است كه بعد از حدود ۱۷۰۰ سال هنوز با وجود وارد شدن آسيب هاي جدي به آن، باقي مانده است. اين مجسمه تنها مجسمه سنگي بازمانده از دوران باستان است كه حدود ۶ متر ارتفاع دارد. سنگ حجاري شده اين مجسمه از سقف غار تا كف آن ادامه داشته و هنرمندان عصر ساساني با تلاش و كوشش بسيار موفق به آفرينش اين اثر هنري گرديده اند.
قلعه تاریخی فلک الافلاک بر بلندای تپه ای باستانی و در مرکز شهر خرم آباد واقع شده است. حریم این بنای باشکوه از سمت شرق و جنوب غربی به رودخانه خرم آباد، از غرب به خیابان دوازده برجی و از شمال به خیابان دوازده برجی و از شمال به خیابان فلک الافلاک محدود می گردد.
از تاریخ ساخت بنا یا بانی آن، آگاهی دقیقی در دست نیست. همین اندازه می دانیم که این بنا، از یادگارهای شهر کهن «شاپور خواست» بوده و بنای اولیه آن را به زمان شاپور اول ساسانی در قرن سوم میلادی نسبت می دهند.
احداث بنا بر فراز صخره های سنگی و اشراف کامل آن به دره تارخی خرم آباد و نیز جاری شدن چشمه پر آب گلستان از دامنه شمالی تپه از ویژگیهای اصلی بنا به شمار می آیند. از سوی دیگر نزدیکی بنا با غارهای پیش از تاریخ دره خرم آباد و دیگر آثار دوران تاریخی نظیر سنگ نوشته، مناره آجری آسیاب گبری، پل شکسته و گرداب سنگ، بیانگر پیوستگی تاریخی قلعه با آثار یاد شده می باشد.