|
انديشه و آموزه های اَشو زرتشت |
آيين زرتشت بر خلاف مذهبهاي ابراهيمي ديني مثبت گراست. اين آيين انسان را به مبارزه بر ضد دروغکاران و ستمکاران تشويق ميکند. زرتشت از نبرد سهمگين، دراز مدت و پر فراز و نشيب سخن ميگويد و اميد آن ميدهد که اين پيکار با همبستگي جهاني درست انديشان با يکديگر سرانجام به پيروزي نيکي بر پليدي ختم خواهد يافت و انسان به آرامش همگاني دست خواهد يازيد.
از دیدگاه اشو زرتشت، دین یک امر درونی است و نه وسیله ای برای تظاهر و یا ارضای امیال و احساست زود گذر ظاهری. و هر کس از مردمان جهان خردورزی پیشه کند (اندیشه روشن) و گفتار و پندار و کردارش نیک باشد شایسته رستگاری است حال از هر کیش و نژاد و زبانی که باشد.
سه اصل زرتشت عبارتند از:
هومت = اندیشه، هوخت = گفتار، هورشت = کردار.
در راس این سه آموزه ایرانی اندیشه نیک است. تا تفکر درونی انسان نیک و انسانی نباشد گفتار و کردار هم نیک نخواهد شد.
انديشهی اَشو زرتشت را میتوان به هفت بخش پايهای و شايان نگرش دسته بندی كرد:
- خو و منش نيك بر پايهی پندار نيك، گفتار نيك و كردار نيك!
- يافتن خدای يكتا يا اهورامزدا و نزديك شدن به او از راه خرد و انديشيدن با نگريستن به درون دل خود بدون نياز به ميانجی!
- گراميدن جايگاه والای زن و برابری هودهی (حق) زن و مرد در چَپيره (اجتماع) در همهی زمينهها!
- آزادی انديشه، آزادی گزينش و آزادي كيش و دوری كردن از پیورزی (تعصب ،Prejudice) و پيروی كوركورانه و گراميدن ديگر باورها!
- باور به اين كه سرنوشت آدم در دست خودش است و هر كس رهايی بخش خود در جهان است!
- داشتن نگرش رَسا و برومند بدون هر گونه کژباوری و ياوهها (خرافات) به پيرامون و جهان!
- پاس داشت و نگهداری نهاد (طبيعت) و جانوران!
اَشو زرتشت در گاتها پيروان خود را از دنباله روی كوركورانه و ندانسته بازداشته و همواره در همه جا مردمان را به انديشيدن برمیانگيزاند! و آموزش میدهد که آنچه را میشنويد، نخست با خرد و منش همراه با روشن بيني و بدون پي ورزي (تعصب) خوب بررسی كنيد و سپس بدون بند و پیمان، آزاد بپذيريد.
پند هایی از اشو زرتشت اسپنتمان
خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم سازد [اشتودگات – یسنای ۴۳].
انسان در گزینش خوب و بد زندگی اش آزاد است . هر زن و مردی بایستی بهترین گفتار را بشنوند و مسیر خویش را در زندگی برگزیند [یسنای ۳۰].
بهشت و دوزخ ما در این جهان در دستان خود ماست . نیکی پاسخ نیکی است و بدی سزای بدی. نتیجه زندگی ما حاصل اعمال ماست [یسنای ۳۰ و ۳۱ – بند ۱۱ - ۱۰].
وظیفه هر انسان در زندگی اش کار و کوشش و آبادی و پیشرفت جهان است [یسنای ۳۴ – بند ۱۴].
هر کس باید بیاندیشد که کیست؟ از کجا آمده است و برای چه در این جهان زندگی میکند؟ [یسنای ۴۳ – بند ۷]
خداوند این جهان زیبا را برای شادی انسان در مسیر نیک آفریده است [یسنای ۴۳ – بند ۶].
کسانی در زندگی سرافراز و آسوده خواهند زیست که در زندگی به ندای وجدان درونی خویش گوش فرا دهند و آن را ارج نهند . زیرا وجدان درونی همه انسانها آنها را به سوی کردار نیک رهنمایی میکند [زرتشت – یسنای ۴۵ – بند ۵].
انسانی که گمراهی را ببیند و او را با دانش و خرد خویش راهنمایی نکند در ردیف گناهکاران است [یسنای ۴۶ – بند ۶].
انسان به هر چه که اراده کند خواهد رسید . اندیشه آدمی سازنده زندگی اوست [یسنای ۴۸ – بند ۴].
بهترین زندگی دو جهان برای کسانی است که نیک بیاندیشند و پارسایی را سرلوحه زندگی خویش کنند [یسنای ۵۱ – بند ۱۵].
همسری که برای دخترت برگزیدی به او معرفی کن ولی انتخاب نهایی را به دست خودش بسپار [زرتشت یسنای ۵۳ – بند ۳].
از ديدگاه دين زرتشتي، كار و انديشه انسان، ميبايد پيوسته در حال نوآوري باشد. زندگي بدون آفرينندگي، تيره و خاموش و مرگ آور است. كاشتن يك گُل و يا درخت تا نوشتن يك نوشتار و كتاب ، ساختن يك آهنگ و ايجاد يك هنر، زادن يك فرزند و فرآورد يك محصول ، همه وهمه خدمت و ياري به آفرينش است.
تنها زندگياي شكوهمند و سرشار و زنده است كه در آن همه نيروهاي انساني به كار ميافتد وهنر و نوآوري و شادي و خوشبختي تا جنب و جوش ، كوشش و پويش همه جا را فرا ميگيرد.
واپس گرايي، كهنه پرستي و خشك انديشي در آرمان زرتشتي ناستوده و ناشايست است.
گفتن«جهان و كارجهان جمله هيچ در هيچ است» در دين زرتشتي گناه است.
انسان بايد پيوسته براي بالا بردن توان بدني، خرد و روان خويش و همچنين براي بالا بردن توان اقتصادي، ديني و سياسي خود ابزارآلات ، شيوه و وسايل نوي بيافريند.
انسان بايد براي همزيستي با يكديگر و ايجاد تمدن، پويا و سودرسان براي همه، پيوسته درتلاش باشد.
آرمان زندگي انسان، آباداني و شادماني جهانيان است كه ميتوان با انديشه، گفتار و كردار نيك به آن دست يافت.
در نماز اشم وهو ، می آید :
«خوشبختي است، خوشبختي از براي كسي است كه بهر بهترين راستي، راست و پاك باشد».
خوشبخت كسي است كه، كار خوب را تنها براي خوببودن خودِ آن كار انجام دهد و هيچگونه چشمداشتي نداشته باشد.
«پروردگارا بشود مانند كساني شويم كه جهان را به سوي تكامل و آبادي پيش ميبرند. اي خداوند جان و خرد و اي هستي بخش بزرگ، بشود كه در پرتو «راستي و پاكي» از ياري تو برخوردار گرديم تا زماني كه ما دستخوش بدگماني و دودلي هستيم، انديشه و قلب ما يكپارچه به توجه پيدا كند.»
اهنودگات، هات۳۰ ، بند ۹
«اي مزدا كسيكه هميشه به انديشهي، ايمني و سود خويش است، چگونه به جهان شادي بخش مهر خواهدورزيد؟ پارساياني كه در برابر هنجار هستي و راستي وپاكي زندگاني ميكنند، در مكاني كه پرتو خورشيد تو درخشان و جايگاه دانايانست، به سر خواهند برد.»
سپنتمد گات، هات ۵۰ ، بند ۲
هرودت مورخ بزرگ یونان و پدر تاریخ، کیش ایرانیان را چنین توصیف می کند: آنها (ایرانیان) بر پا داشتن معابد و ساخت مجسمه خدایان (بت) و ایجاد قربانگاه برای ایشان را جایز نمی شمرند و در حقیقت کسانی را که چنین کنند ابله می پندارند.
استرابو، یونانی مقیم روم در قرن اول ق.م می گوید: پارسیان مجسمه و معبد برای خدای خویش بنا نمی کنند اما خورشید، ماه و چهار عنصر آتش، باد، آب، خاک احترام و تفدیس بسیاری در نزد آنها دارد.
پژوهشگران نامي ديگر جهان مانند Creuzer آلماني، Whitney، Samuel Laing، Adolph Rapp، میگويند:
«فرهنگ باختر و خاور بيشتر از انديشهي اَشو زرتشت سر چشمه گرفته شده است و پايهي فرزانش او برای آيندگان و یا يك فرهنگ بسيار والا و فرهيخته پی ريزی شده و شايد هنوز دريافت ژرف آن براي جهان امروز ما به درستی زود است.»
از دیدگاه اشو زرتشت، دین یک امر درونی است و نه وسیله ای برای تظاهر و یا ارضای امیال و احساست زود گذر ظاهری. و هر کس از مردمان جهان خردورزی پیشه کند (اندیشه روشن) و گفتار و پندار و کردارش نیک باشد شایسته رستگاری است حال از هر کیش و نژاد و زبانی که باشد.
سه اصل زرتشت عبارتند از:
هومت = اندیشه، هوخت = گفتار، هورشت = کردار.
در راس این سه آموزه ایرانی اندیشه نیک است. تا تفکر درونی انسان نیک و انسانی نباشد گفتار و کردار هم نیک نخواهد شد.
انديشهی اَشو زرتشت را میتوان به هفت بخش پايهای و شايان نگرش دسته بندی كرد:
- خو و منش نيك بر پايهی پندار نيك، گفتار نيك و كردار نيك!
- يافتن خدای يكتا يا اهورامزدا و نزديك شدن به او از راه خرد و انديشيدن با نگريستن به درون دل خود بدون نياز به ميانجی!
- گراميدن جايگاه والای زن و برابری هودهی (حق) زن و مرد در چَپيره (اجتماع) در همهی زمينهها!
- آزادی انديشه، آزادی گزينش و آزادي كيش و دوری كردن از پیورزی (تعصب ،Prejudice) و پيروی كوركورانه و گراميدن ديگر باورها!
- باور به اين كه سرنوشت آدم در دست خودش است و هر كس رهايی بخش خود در جهان است!
- داشتن نگرش رَسا و برومند بدون هر گونه کژباوری و ياوهها (خرافات) به پيرامون و جهان!
- پاس داشت و نگهداری نهاد (طبيعت) و جانوران!
اَشو زرتشت در گاتها پيروان خود را از دنباله روی كوركورانه و ندانسته بازداشته و همواره در همه جا مردمان را به انديشيدن برمیانگيزاند! و آموزش میدهد که آنچه را میشنويد، نخست با خرد و منش همراه با روشن بيني و بدون پي ورزي (تعصب) خوب بررسی كنيد و سپس بدون بند و پیمان، آزاد بپذيريد.
پند هایی از اشو زرتشت اسپنتمان
خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم سازد [اشتودگات – یسنای ۴۳].
انسان در گزینش خوب و بد زندگی اش آزاد است . هر زن و مردی بایستی بهترین گفتار را بشنوند و مسیر خویش را در زندگی برگزیند [یسنای ۳۰].
بهشت و دوزخ ما در این جهان در دستان خود ماست . نیکی پاسخ نیکی است و بدی سزای بدی. نتیجه زندگی ما حاصل اعمال ماست [یسنای ۳۰ و ۳۱ – بند ۱۱ - ۱۰].
وظیفه هر انسان در زندگی اش کار و کوشش و آبادی و پیشرفت جهان است [یسنای ۳۴ – بند ۱۴].
هر کس باید بیاندیشد که کیست؟ از کجا آمده است و برای چه در این جهان زندگی میکند؟ [یسنای ۴۳ – بند ۷]
خداوند این جهان زیبا را برای شادی انسان در مسیر نیک آفریده است [یسنای ۴۳ – بند ۶].
کسانی در زندگی سرافراز و آسوده خواهند زیست که در زندگی به ندای وجدان درونی خویش گوش فرا دهند و آن را ارج نهند . زیرا وجدان درونی همه انسانها آنها را به سوی کردار نیک رهنمایی میکند [زرتشت – یسنای ۴۵ – بند ۵].
انسانی که گمراهی را ببیند و او را با دانش و خرد خویش راهنمایی نکند در ردیف گناهکاران است [یسنای ۴۶ – بند ۶].
انسان به هر چه که اراده کند خواهد رسید . اندیشه آدمی سازنده زندگی اوست [یسنای ۴۸ – بند ۴].
بهترین زندگی دو جهان برای کسانی است که نیک بیاندیشند و پارسایی را سرلوحه زندگی خویش کنند [یسنای ۵۱ – بند ۱۵].
همسری که برای دخترت برگزیدی به او معرفی کن ولی انتخاب نهایی را به دست خودش بسپار [زرتشت یسنای ۵۳ – بند ۳].
از ديدگاه دين زرتشتي، كار و انديشه انسان، ميبايد پيوسته در حال نوآوري باشد. زندگي بدون آفرينندگي، تيره و خاموش و مرگ آور است. كاشتن يك گُل و يا درخت تا نوشتن يك نوشتار و كتاب ، ساختن يك آهنگ و ايجاد يك هنر، زادن يك فرزند و فرآورد يك محصول ، همه وهمه خدمت و ياري به آفرينش است.
تنها زندگياي شكوهمند و سرشار و زنده است كه در آن همه نيروهاي انساني به كار ميافتد وهنر و نوآوري و شادي و خوشبختي تا جنب و جوش ، كوشش و پويش همه جا را فرا ميگيرد.
واپس گرايي، كهنه پرستي و خشك انديشي در آرمان زرتشتي ناستوده و ناشايست است.
گفتن«جهان و كارجهان جمله هيچ در هيچ است» در دين زرتشتي گناه است.
انسان بايد پيوسته براي بالا بردن توان بدني، خرد و روان خويش و همچنين براي بالا بردن توان اقتصادي، ديني و سياسي خود ابزارآلات ، شيوه و وسايل نوي بيافريند.
انسان بايد براي همزيستي با يكديگر و ايجاد تمدن، پويا و سودرسان براي همه، پيوسته درتلاش باشد.
آرمان زندگي انسان، آباداني و شادماني جهانيان است كه ميتوان با انديشه، گفتار و كردار نيك به آن دست يافت.
در نماز اشم وهو ، می آید :
«خوشبختي است، خوشبختي از براي كسي است كه بهر بهترين راستي، راست و پاك باشد».
خوشبخت كسي است كه، كار خوب را تنها براي خوببودن خودِ آن كار انجام دهد و هيچگونه چشمداشتي نداشته باشد.
«پروردگارا بشود مانند كساني شويم كه جهان را به سوي تكامل و آبادي پيش ميبرند. اي خداوند جان و خرد و اي هستي بخش بزرگ، بشود كه در پرتو «راستي و پاكي» از ياري تو برخوردار گرديم تا زماني كه ما دستخوش بدگماني و دودلي هستيم، انديشه و قلب ما يكپارچه به توجه پيدا كند.»
اهنودگات، هات۳۰ ، بند ۹
«اي مزدا كسيكه هميشه به انديشهي، ايمني و سود خويش است، چگونه به جهان شادي بخش مهر خواهدورزيد؟ پارساياني كه در برابر هنجار هستي و راستي وپاكي زندگاني ميكنند، در مكاني كه پرتو خورشيد تو درخشان و جايگاه دانايانست، به سر خواهند برد.»
سپنتمد گات، هات ۵۰ ، بند ۲
هرودت مورخ بزرگ یونان و پدر تاریخ، کیش ایرانیان را چنین توصیف می کند: آنها (ایرانیان) بر پا داشتن معابد و ساخت مجسمه خدایان (بت) و ایجاد قربانگاه برای ایشان را جایز نمی شمرند و در حقیقت کسانی را که چنین کنند ابله می پندارند.
استرابو، یونانی مقیم روم در قرن اول ق.م می گوید: پارسیان مجسمه و معبد برای خدای خویش بنا نمی کنند اما خورشید، ماه و چهار عنصر آتش، باد، آب، خاک احترام و تفدیس بسیاری در نزد آنها دارد.
پژوهشگران نامي ديگر جهان مانند Creuzer آلماني، Whitney، Samuel Laing، Adolph Rapp، میگويند:
«فرهنگ باختر و خاور بيشتر از انديشهي اَشو زرتشت سر چشمه گرفته شده است و پايهي فرزانش او برای آيندگان و یا يك فرهنگ بسيار والا و فرهيخته پی ريزی شده و شايد هنوز دريافت ژرف آن براي جهان امروز ما به درستی زود است.»