|
داريوش بزرگ شاهنشاه هخامنشی |
نگاهی کوتاه به زندگینامه داریوش هخامنشی |
داریوش پور (پسر) گشتاسب، پور ارشام، پور آریارمن، پور چیش پش بود و نیاکانش در سه نسل به کورش بزرگ بازمیگشت. او یکی از سرداران نامی ارتش کمبوجیه فرزند کورش بزرگ بود. پس از درگذشت کمبوجیه در ۱۱۴۲ پيش از تاریخ خورشیدی داریوش بزرگ بر ضد بریای دروغین که خود را فرزند کورش معرفی کرده بود قیام کرد و سلطنت را از وی بازستاند. داریوش با همکاری شش سردار برجسته از ارتش کمبوجیه که نامشان: وینددفرنه، اوتن، گائوبرووه، ویدرنه، بغ بوخش، اردومنش بود بر ضد شاه دروغین قیام کردند و وی را از مقام شاهی برکنار کردند و مجازات کردند. سپس یکی از هفت تن سردار ایرانی در طی مسابقه ای در میدان اصلی شهر به مقام پادشاهی رسید و او کسی نبود جز داریوش بزرگ. به گفته هرودوت سه سال نخست سلطنت وی برای سرکوب شورشیان و برقراری ایران یکپارچه صرف شد.
داریوش بزرگ را میتوان به جرات یکی از نوابغ هوشمند و شایسته برای قدرت و زمامداری کشور بزرگ و پرافتخار ایران زمین نامید.
داريوش براي بازگردانيدن آرامش و برقراري يكپارچگي كشور ۷۰ سال جنگيد و در نزديك به ۲۰ جنگ شركت كرد و سرانجام شاهنشاهي ايران را كه رو به نيستي ميرفت دوباره زنده كرد و دوران پادشاهي شاهنشاهان هخامنشي را به اوج خود رساند.
در طول سلطنت داريوش بزرگ ۲۴۲ حکمران بر عليه او شورش کرده بودند و او پادشاهي بوده که با ۲۴۲ مورد شورش مقابله کرد و همه را بر جاي خود نشاند و عدالت را در سرتاسر ايران بسط داد. او در سال آخر پادشاهي به اندازه 10 ميليون ليره انگلستان ذخيره مالي در خزانه دولتي بر جاي گذاشت.
از اقدامات داریوش بزرگ قراردادن مصر به عنوان یکی از ولایات ایران بود. این اقدام برابر با ۴ ژوئیه سال ۴۸۹ پیش از میلاد صورت گرفت. وی قلمرو امپراتوری ايران را به ۳۰ ايالت تقسيم شود و هر ايالت را ساتراپي (واژه اي مادي است) ناميد و دستور داد كه با تاسيس پستخانه ارتباط مردم اين ايالتها با هم تامين شود و داد وستد با پول انجام شود (سكه هايي كه ضرب كرده بود). مصر يكي از ساتراپي هاي ايران آن زمان بود كه داريوش توجه خاصي به آن داشت .کتیبه داریوش بزرگ نیز امروزه در مصر موجود می باشد.
کمبوجبه فرزند کورش بدليل کشته شدن ۱۲ ايراني در مصر و اينکه فرعون مصر به جاي عذر خواهي از ايرانيان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود، با ۲۵۰ هزار سرباز ايراني در روز ۴۲ از آغاز بهار ۵۲۵ قبل از ميلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدليل آمدن قحطي در مصر مقدار بسيار زيادي غله وارد مصر کرد. اکنون در مصر يک نقاشي ديواري وجود دارد که کمبوجيه را در حال احترام به خدايان مصر نشان ميدهد. او به هيچ وجه دين ايران را به آنان تحميل نکرد و بي احترامي به آنان ننمود.
داستانی از عظمت داریوش بزرگ
بنابه داستان عبدالعظیم رضایی در کتاب تاریخ ده هزار ساله ایران داریوش در تسخیر کارتاژ که حریف شکست خورده و مردم آن آماده پذیرش شرایط داریوش بودند، بهجای باجگیری یا تاراج شهر دستور داد که نخست خوردن گوشت سگ میان آنان بازداشته شود و دوم مردم شهر دیگر نباید برای بت خود نوزاد قربانی کنند. (بت آنان گونهای ساخته شده بود که دستهایش به گونه افقی رو به جلو دراز شده بود و مردم نوزادی را بر ساعدهای او گذاشته و زیرش آتش روشن میکردند تا کباب شود.) دستور داریوش به یک مردم مغلوب در عصری که بیشتر پادشاهان ملل شکست خورده را تارومار کرده و تاراج مینمودند، نمونه ای است از روح بزرگ و صلح طلبی داریوش بزرگ.
گوشه ای از اقدامات شگفت انگیز داریوش بزرگ |
داريوش بزرگ با شور و مشورت تمام بزرگان ايالتهاي ايران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهي برگزيده شد و در بهار ۵۲۰ قبل از ميلاد تاج شاهنشاهي ايران رابر سر نهاد و براي همين مناسبت ۲ نوع سکه طرح دار با نام داريک (طلا) و سيکو (نقره) را در اختيار مردم قرار داد که بعدها رايج ترين پولهاي جهان شد.
يكي از قدامات داريوش تكميل حفر و لايروبي كانال سوئز بطول 200 كيلومتر بود. با تكميل اين كانال ارتباط درياي مديترانه با درياي سرخ برقرار شد و كشتي هاي ايراني توانستند از طريق دريا به مصر رفت و آمد كنند.
در نزديكي كانال سوئز كتيبه اي از داريوش كشف شده كه اكنون در موزه لوور پاريس نگهداري ميشود.
بر روي اين كتيبه به زبان پارسي باستان نوشته شده:
من، داريوش، شاه بزرگ، شاه تمام كشورها، پسر ويشتاسب، من پارسي هستم كه مصر را تسخير كردم و امر كردم تا اين كانال را حفر كنند. از رود نيل كه در مصر جاري است تا دريايي كه از پارس مي آيد (منظور خليج فارس است. اين كتيبه، قديمي ترين سند تاريخي درباره ي نام خليج هميشه فارس است). اين كانال حفر شد چنان كه من دستور دادم و كشتي ها روان شدند چنانكه اراده من بود.
داريوش در سال دهم پادشاهي خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسري آسيا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چين ميرفت که بعدها جاده ابريشم نام گرفت.
راه شاهی
به فرمان داریوش بزرگ هخامنشی ساخته شد. این شاهراه تخت جمشید را به پاسارگاد، شوش و دیگر شهرهای شاهنشاهی متصل میکرده و بنابر کشفیات جدید احتمالاً از تنگهٔ بلاغی که در فاصلهٔ میان تخت جمشید و پاسارگاد قرار دارد، عبور میکرده. راه شاهی نخستین شاهراه شناخته شدهٔ
ایران و نخستین شاهراه بین المللی جهان است.
در خوزستان این راه از شوش، شوشتر و رامهرمز عبور میکردهاست. در پانصد سال پیش از میلاد مسیح، داریوش اول در ایران آغاز به ساخت یک سلسله جادههای پهن و عریض نمود که یکی از آنها راه سلطنتی نام داشت و در زمان خود جزء بهترین شاه راهها محسوب میشد. راهی که پس از امپراطوری رم نیز همچنان مورد استفاده قرار گرفت. کیفیت این راه چنان بالا بود که پیکهای نامه رسان میتوانستند مسافتی معادل ۲۶۹۹ کیلومتر را تنها در مدت هفت روز بپیمایند.
داريوش در پايئز و زمستان ۵۱۸ - ۵۱۹ قبل از ميلاد نقشه ساخت پرسپوليس را طراحي کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندين تن از معماران مصري بروي کاغد آورد.
اولين بار پرسپوليس به دستور داريوش بزرگ به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترين کاخ آسيا شبيه سازي شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپوليس ۳ سال طول کشيد و کل ساخت کاخ ۸۰ سال به طول انجاميد.
داريوش براي ساخت کاخ پرسپوليس که نمايشگاه هنر آسيا بوده ۲۵ هزار کارگر به صورت ۱۰ ساعت در تابستان و ۸ ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر 5 روز يکبار يک سکه طلا ( داريک ) مي داده و به هر خانواده از کارگران به غير از مزد آنها روزانه ۲۵۰ گرم گوشت همراه با روغن - کره - عسل و پنير ميداده است و هر ۱۰ روز يکبار استراحت داشتند.
داريوش در هر سال براي ساخت کاخ به کارگران بيش از نيم ميليون طلا مزد مي داده است که به گفته مورخان گران ترين کاخ دنيا محسوب ميشده. اين در حالي است که در همان زمان در مصر کارگران به بيگاري مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نيز همراه بوده است.
اولين سيستم استخدام دولتي به صورت لشگري و کشوري به مدت ۴۰ سال خدمت و سپس بازنشستگي و گرفتن مستمري دائم را کورش بزرگ در ايران پايه گذاري کرد.
داريوش بزرگ طرح تعلميات عمومي و سوادآموزي را اجباري و به صورت کاملا رايگان بنيان گذاشت که به موجب آن همه مردم مي بايست خواندن و نوشتن بدانند که به همين مناسبت خط آرامي يا فنيقي را جايگزين خط ميخي کرد که بعدها خط پهلوي نام گرفت .
داريوش بعد از تصرف بابل ۲۵ هزار يهودي برده را که در آن شهر بر زير يوق بردگي شاه بابل بودند آزاد کرد.
تقويم کنوني ( ماه ۳۰ روز ) به دستور داريوش پايه گذاري شد و او هياتي را براي اصلاح تقويم ايران به رياست دانشمند بابلي "دني تون" بسيج کرده بود . بر طبق تقويم جديد داريوش روز اول و پانزدهم ماه تعطيل بوده و در طول سال داراي ۵ عيد مذهبي و ۳۱ روز تعطيلي رسمي که يکي از آنها نوروز و ديگري سوگ سياوش بوده است.
تقسیم کشور به سی خشتره (استان) و گماردن شهربانی برای هر کدام به نام خشتره پاون (به زبان یونانی ساتراپ).
تشکیل سازمان بازرسی از افراد توانمند و نخبه برای کنترل عملکرد خشتره پاونها و سایر مسئولین حکومتی که ایشان را چشم و گوش خود می خواند .
داريوش پادگان و نظام وظيفه را در ايران پايه گزاري کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزير بايد به خدمت بروند و تعليمات نظامي ببينند تا بتوانند از سرزمين پارس دفاع کنند.
داريوش براي اولين بار در ايران وزارت راه - وزارت آب - سازمان املاک - سازمان اطلاعات - سازمان پست و تلگراف (چاپارخانه) را بنيان نهاد.
اولين راه شوسه و زير سازي شده در جهان توسط داريوش ساخته شد.
داريوش براي جلوگيري از قحطي آب در هندوستان که جزوي از امپراطوري ايران بوده سدي عظيم بروي رود سند بنا نهاد.
فيثاغورث که بدلايل مذهبي از کشور خود گريخته بود و به ايران پناه آورده بود توسط داريوش بزرگ داراي يک زندگي خوب همراه با مستمري دائم شد.
فیثاغورس در جوانی از مصر و بابل دیدن کرد و شاید همین دیدار بود که به او انگیزه داد ریاضیات بخواند و بگوید همه چیز عدد است. او جبر، هندسه و هارمونی را از تمدن میانرودان آموخت.
پژوهشهای اخیر نشان میدهد که در بابل به چیزی برخورد که ما آن را نسبت فیثاغورسی مینامیم. اخترشناسی فیثاغورسی آشکارا بدهی فراوانی به بابلیها داشت. (Carl B. Boyer, A history of mathematics)
کاهن بزرگ مصر دربارۀ داریوش بزرگ چنین نوشته است:
شاهنشاه داریوش، شاهِ همۀ کشورهای بیگانه، شاه مصر عُلیا و سُفلی وقتی در شوش بود به من فرمان داد که بهمصر برگردم و تأسیسات حیاتبخش پزشکی مصر را نوسازی کنم.
آنگونه که شاهنشاه فرمان داده بود، مأموران شاهنشاه مرا از اینزمین بهآن زمین بردند تا به مصر رساندند. هرچه شاهنشاه دستور داده بود را انجام دادم. کارمندان را بهخدمت گرفتم همه از خاندانهای سرشناس، نه از مردم عادی. آنها را زیردستِ کاردانان و استادان گماشتم تا پیشۀ پزشکی فراگیرند. فرمان شاهنشاه چنین بود که باید همه چیزهای شایسته و بایسته بهآنها تحویل داده شود تا پیشۀ خود را بهخوبی انجام دهند. من هرچه لازم بود و هر ابزاری که پیشترها در کتابها مقرر شده بود را در اختیار آنها گذاشتم. شاهنشاه چنین دستور داده بود، زیرا به فضیلت این علم واقف بود. او میخواست که بیماران شفا یابند. او اراده کرده بود که ذکر خدایان را جاوید سازد، معابد را آباد بدارد، جشنها و اعیاد دینی با شکوه بسیار برگزار شود.
تخت جمشید پایتخت داريوش هخامنشی |
تخت جمشيد نام محلي پايتخت داريوش بزرگ است؛ كه از لحاظ وسعت، عظمت و شكوه، مهمترين مجموعه باستاني هخامنشي در ايران است. اين مجموعه بي نظير در دامنه كوه رحمت (كوه مهر)، در مقابل جلگه مرودشت و 55 كيلومتري شمال شرقي شيراز قرار دارد. يونانيان و به تبع آنها اروپائيان، گاهي آنرا "پرسه پليس"، "پرسَپُليس" يا "پرسپوليس" مي خوانند؛ اما نام تاريخي آن كه در كتيبه هاي كاخ ها ثبت شده پارسَه به معناي شهر مردمان پارسي است.
گستره امپراتوری داریوش
برای بزرگ نمایی کلیک کنید
وصیت نامه داریوش بزرگ هخامنشی |
كتیبه های به جا مانده از داریوش |
روی این مهر تصویر داریوش بزرگ ایستاده بر گردونه شاهی و در حال تیراندازی به سوی شیر خشمگین نقش بسته است. همچنین سه کتیبه به خط میخی پارسی عیلامی و بابلی با عبارت منم داریوش شاه بر روی آن حک شده است.
فرمان ها و گفتار داریوش:
۱- کتیبه بیستون
۲- کتیبه کاخ تچر
۳- کتیبه های منقور بر الواح سیمین و زرین مکشوف در پایه های کاخ آپادانا
۴- کتیبه دیواره جنوبی تخت جمشید
۵- بخش اعظمی از الواح گلی یافته شده در تخت جمشید
۶- لوح گلی شوش در مورد وسعت امپراتوری
۷- لوح گلی شوش در باره چگونگی ساخت آپادانا
۸- کتیبه سوئز در باره حفر کانال مکشوف در مصر
۹- کتیبه الوند در گنج نامه همدان
۱۰- کتیبه آرامگاه در نقش رستم
كتیبه داریوش بزرگ در نقش رستم |
كتیبه داریوش بزرگ در بيستون |
سنگ نبشته بیستون یکی از مهمترین و مشهورترین سندهای تاریخ جهان و مهمترین متن تاریخی در زمان هخامنشیان است که شرح پیروزی داریوش بزرگ را بر گوماته مغ و به بند کشیدن یاغیان را نشان میدهد.
محوطه بیستون از آثار ملی ایران است و خود این اثر هم از سال ۲۰۰۶ یکی از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو است.
مجموعاً سطحي که اين کتيبه در برگرفته به طول ۲۰/۵ (بيست متر و پنجاه سانتيمتر) و عرض ۸۰/۷ (هفت متر و هشتاد سانتيمتر) است.
موقعيت اين خطوط نسبت به نقوش چنين است : در زير نقش ها خطوط فارسي باستان در ۵ ستون به طول ۲۳/۹ (نه متر و بيست و سه سانتيمتر) و عرض يا ارتفاع ۶۳/۳ متر (سه متر و شصت سانتيمتر) و ۴۱۴ سطر قرار دارد.
در دست راست کنار نقوش يک بخش کتيبه ايلامي به طول ۶۰/۵ (پنج متر و شصت سانتيمتر) و عرض يا ارتفاع 70/3 قرار دارد و بقيه اين کتيبه در سمت چپ در امتداد خطوط فارسي باستان به طول ۶۷/۵ و عرض ۶۳/۳ متر و کلاً ۵۹۳ سطر در هشت ستون قرار دارد.
کتيبه اکدي (بابلي) در قسمت بالاي کتيبه سمت چپ ايلامي قرار دارد با طول يا ارتفاع چهار متر (۴) و عرض از قسمت بالا ۵۲/۲ و در قسمت پايين ۳۱/۲ اين کتيبه به شکل ذوزنقه مي باشد و در ۱۱۲ سطر است. مجموع خطوط و نقوش برابر با ۱۲۰ متر مربع است.
سند نام تاریخی خلیج فارس - کتیبه ی منسوب به داریوش هخامنشی در کانال سوئز |
ساكنان باستاني اين منطقه، نخستين انسان هايي بودند كه روش دريانوردي را آموخته و كشتي اختراع كرده و خاور و باختر را به يكديگر پيوند داده اند. اما دريانوردي ايرانيان در خليج فارس، قريب پانصد سال قبل از ميلاد مسيح و در دوران سلطنت داريوش اول آغاز شد.
داريوش بزرگ، نخستين ناوگان دريايي جهان را به وجود آورد. كشتي هاي او طول رودخانه سند را تا سواحل اقيانوس هند و درياي عمان و خليج فارس پيمودند، و سپس شبه جزيره عربستان را دور زده و تا انتهاي درياي سرخ و بحر احمر كنوني رسيدند.
او براي نخستين بار در محل كنوني كانال سوئز فرمان كندن ترعه اي را داد و كشتي هايش از طريق همين ترعه به درياي مديترانه راه يافتند. در كتيبه اي كه در محل اين كانال به دست آمده نوشته شده است: -من پارسي هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان كندن اين ترعه را داده ام از رودي كه از مصر روان است به دريايي كه از پارس آيد پس اين جوي كنده شد چنان كه فرمان داده ام و ناوها آيند از مصر از اين آبراه به پارس چنان كه خواست من بود.»
داريوش در اين كتيبه از خليج فارس به نام دريايي كه از پارس مي آيد نام برده است و اين نخستين مدرك تاريخي است كه درباره خليج فارس موجود است.
اولين بار يوناني ها بودند كه اين خليج را «پرسيكوس سينوس» يا «سينوس پرسيكوس» كه همان خليج فارس است، ناميده اند. از آنجا كه اين نام براي اولين بار در منابع درست و معتبر تاريخي كه غير ايرانيان نوشته اند آمده است، هيچ گونه شائبه نژادي در وضع آن وجود ندارد.
چنان كه يونانيان بودند كه نخستين بار، سرزمين ايران را نيز «پارسه» و «پرسپوليس» يعني شهر يا كشور «پارسيان» ناميدند. استرابن جغرافيدان قرن اول ميلادي نيز به كرات در كتاب خود از خليج فارس نام برده است. وي محل سكونت اعراب را بين درياي سرخ و خليج فارس عنوان مي كند. همچنين فلاريوس آريانوس مورخ ديگر يوناني در كتاب تاريخ سفرهاي جنگي اسكندر از اين خليج به نام «پرسيكون كيت» كه چيزي جز خليج فارس، نيست نام مي برد.