KhAk's Design - Persian Art


گر بر سرِ نفسِ خود امیری، مردی بر کور و کر، ار نکته نگیری، مردی
مردی نبود، فِتاده را، پای زدن گر دستِ فِتاده را بگیری، مردی


عیاران و جوانمردان


پیشینه تاریخیِ عیاران را باید در ایران پیش از اسلام جست و جو کرد، عیاری نوعی جوانمردی و از خود گذشتگی بوده است که برای کشف خبر از نیروهای خصم با لباس مبدل به اردوی دشمن می رفته اند.

داستان های شگفت انگیزی در تاریخ ایران از عیاری های پهلوانان و جوانمردان به چشم می خورد که همه ی آنها انگیزه ی عدالت خواهی و میهن دوستی و حق جویی و فتوت داشته اند.

آن چه در فرهنگها درباره واژه عیار نوشته شده‌است، حاکی از آن است که این واژه در برگیرنده مفهوم چالاکی و شجاعت و جوانمردی است. ملک الشعرای بهار اعتقاد داشته‌است که لفظ عیار همان «ای‌یار» فارسی و «ادییار» پهلوی است. برخی نیز واژه عیار را مترادف دزد و طرار و شب‌رو دانسته‌اند، اگر چه این نام‌ها عمدتاً از سوی مخالفان آنان به آنها داده شده‌است.

از منابع بسیار مهمی که درباره عیاران آگاهی‌هایی در اختیار ما می‌گذارد، «قابوسنامه، امیر عنصرالمعالی» و «سمک عیار، فرامرز بن خداداد بن عبدالله الکاتب الارجانی» می‌باشد.


عیاران به سختی به اصول خود که اصول جوانمردان بود پایبند بودند و هر کس آن اصول را زیر پا می‌گذاشت به شدت کیفر می‌دید. اصل و ریشه جوانمردی از دیدگاه عیاران سه چیز بود: یکی آن که هر چه گویی بکنی و دیگر آن که خلاف راستی نگویی و سوم آن که شکیب را کار بندی.

اصول عملی که در طول زندگی خود به کار می‌گرفتند، عبارت بود از: رازداری، راستگویی، یاریِ درماندگان، عفت، فداکاری، استغنا و بی نیازی، دوستِ دوست بودن و دشمن ِ دشمن، بی‌باکی و دلیری، دعوی نکردن، پیمان‌داری، سوگند نشکستن، غمازی نکردن، گشاده دستی.

روزگار صفاریان اوج درخشش فعالیت عیاران بوده‌است، اگرچه بعد از صفاریان نیز فعالیت عیاران متوقف نشده‌است. »نجم دایه در مرصاد العباد»، عیاری را یکی از مراحل سیر و سلوک شمرده‌است و «حافظ و مولانا و عطار» خصایل عیاران را ستوده‌اند.

عياران بعد از ظهور اسلام، بصورت جنبش‌هاي اجتماعي، بر ضد تسلط اعراب بروز نمود. در قرن دوم هجري، عياران آنقدر قدرت يافتند كه بارها لشكريان خلفاي اموي و عباسي را شكست دادند بزرگترين راهنماي اين دسته، «ابومسلم خراساني» بود. اجتماعات عياران و جوانمردان حتي تا قرن نوزدهم هم وجود داشته كه به آنها سازمان‌هاي «لوطي‌ها» و «داش‌ها» مي‌گفتند.

اين رسم هنوز هم هست هرچند خيلي ها دوست دارند رسم جوانمردي و پهلواني را وراندازند ولي هنوز هم هستند کساني که مرام و مسلک پهلواني را به جا مي آورند. شايد «جهان پهلوان تختي» مشهورترين آنها در روزگار معاصر باشد. او که در زمان زلزله بويين زهرا کيسه به دوش گرفت و براي زلزله زدگان گلريزان کرد.


بنای کار عیاران بر جوانمردی بود. در شهرها شبروی و شبگردی می کردند و مبارزات آنها بخاطر برآورده شدن خواسته ها و آرمـــانهای اکثريت مردم بوده به گونه ای که آنان هميشه از تهيدستان پشتيبانی و در برابر زورگويان و ستمگران، قدعلم می کردند .

عیاران بسیار چست و چالاک بودند؛ فواصل بین شهرها و روستاها را از راه های غیر معمول و ناشناس - از بیابان ها و کوه ها و دره های صعب العبور - با شتاب و بدون بیم طی می کردند و مأموریت خود را به انجام می رساندند.


شعار عیاران

« من مردی ناداشت (نادار) عیار پیشه ام،
   اگر نانی یابم بخورم و اگر نه، می گردم و خدمت عیاران و جوانمردان می کنم.
     اگر کاری می کنم، آن برای نام می کنم نه برای نان؛
       و این کار که می کنم از برای آن می کنم که مرا نامی باشد ».




از منابع:
ویکی‌پدیا، bornanews.com - و - aftab.ir







دانلود کتاب: از تارنمای کتاب فارسی
پرویز خانلری، آیین عیاری








آیین عیاری و جوانمردی


لباس پوشی عیاران و جوانمردان

عیاران در هر کشوری تشکیلات و مراکزی داشتند و در محل های مخصوص که «آستانه و لنگر» گفته میشد به صورت دست جمعی زندگی میکردند و لباس آنها نیز در هر جای مخصوص بود؛ چنا نچه دربغداد و شام، شلوار عیاری، موزه و تبراق، و جاروب و چمچه بیانگر یک عیار کامل بود؛ واز آن گذشته عیاران آنجا، کلاهی را می پوشیدند که به انتهای آن یک زنگوله و دم روباه بسته شده بود.

«سعید نفیسی» دانشمند معروف و مشهور ایران در کتاب پر ارزش خود، سر چشمه های تصوف در ایران پیرامون لباس پوشی عیاران و جوانمردان نوشته است که:
« جامه عمومی جوانمردان آسیای صغیر، قبای پشمین سپید بود؛ برخلاف صوفیان که قبای پشمین کبود می پوشیدند. به همین جهت ایشان را پشمینه پوش می گفتند. قبای موین سپید جوانمردان آسیای صغیر را قتلن سومی می گفتند. شال که یک زرع طول داشت و به دوش خود می انداختند و این در میان لوطیان ایران نیز معمول بود و گاه به جای شال پشمین لنگی بر دوش خود می انداختند. »


فتییان و جوانمردان بسیار پیشین در روزگار خراسان دوره اسلامی باید از دست استاد و یا مطلوب خود زیر جامه می پوشیدند، که پوشیدن این زیر جامه نیز آداب و ویژه گی های خاصی داشت از جمله پهلو به قبله ایستادن و اول پای راست در زیر جامه کردن و ..

پوشیدن سراویل و کلاه نیز از خود آ داب مخصوصی دارد و بخشی از پوشاک فتییان و جوانمردان را تشکیل میدهد. کلاه برای احترام و بزرگ داشت مقام فتییان وشلوار یا سراویل، نشانه عفت و پاکدامنی آ نان محسوب می گردید. سراویل یا شلوار در نزد جوانمردان تا آن اندازه دارای ارزش و اهمیت بود، که آنها سر خود را میدادند؛ اما شلوار خویش را نه؛ چنانکه این شعار: «سر بده، سراویل مده» از همان روزگاران جوانمردان قدیم تا امروز اهمیت خود را داراست .

لازم به یاد آ وری است که جوانمردان به طور عموم سراویل را تا اندازه ای کوتاه می پوشیدند؛ چنانکه این طرز لباس پوشی آنان امروز هم در میان "کاکه" های کابل و دیگر ولایات افغانستان به چشم می خورد.


راه رفتن عیاران و جوانمردان

جوانمردان و عیاران در راه رفتن دارای آ داب و اصولی خاص بودند که اینگونه راه رفتن در میان مردم عادی معمول و رایج نبوده است. آنها خرامان می رفتند و قدم های آنان هم از قدم های عادی فراختر بود. دستهای خود را در عین حرکت به صورت مخصوص تکان می دادند و به صورتی می رفتند که از آن رفتار یک نوع غرور، خود پسندی، جسارت و دلاوری رونده، پدید می گشت.

عطار دراین مورد می نویسد که:
« حسین منصور حلاج محکوم به کشتن گردید و وی را به کشتن گاه می بردند؛ اما وی در راه که می رفت، می خرامید و دست اندازان و عیار وار می رفت با سیزده بند گران.»

آنها تیز و تند راه میرفتند و پیاده روی و شبگردی را در ابتدای عضویت به حلقه می آموختند و تمرین های انجام می دادند. این تمرینهای پیاده روی، به گونه ای بود که آنها مسافت کوتاه را به سرعت زیاد و مسافت بلند را به سرعت متوسط انجام میدادند و اکثراوقات بنا به ضرورت مجبور بودند که از یک شهر به شهر دیگر سفر نمایند؛ که در این صورت لازم بوده است تا به سرعت قدم بردارند تا به موقع برسند.


آداب نوشیدن عیاران و جوانمردان

گویند که خاک را نیز از کاسه جوانمردان نصیب است. این سخن به این معنا است که از روزگار کهن در میان اقوام مختلف در خراسان زمین، معمول بوده است که هر گاه جوانمردی نوشابه را می نوشید، باید قدری از درد و ته نشست ظرفش را بر خاک می ریخت که این کارش نشا نه سخاوت و جوانمردی آن شخص به حساب می آ مد.

چنانکه حافظ آن رند خرابات گوید:
اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک         از آن گناه که نفعی به غیر رسد چه باک

نخستین قدم برای درآمدن در کسوت عیاران به جا آوردن اعمالی موسوم به «شادی خوردن» بوده است. «شادی خورده» در لغت به معنای شاگرد، خدمتگزار، فدایی و رفیق می باشد و عمل شادی خوردن در واقع مترادف است با پیمان بستن و سر سپردن و یا به نوعی حلقه ارادت در گوش کردن.
جوانی که می خواست در سلک عیاری قرار بکیرد می بایست از جا بر می خواست و پیمانه شراب در دست آن را بالا می برد و با به زبان آوردن نام استاد پیمانه را به یکباره سر می کشید.

چنانکه در غزل‌های «حافظ» چند بار عبارت «شادی خوردن» می‌آید:
  بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری         شادی زهره جبیبان خور و نازک بدنان
و یا:
  نعز گفت آن بت ترسا بچه باده پرست         شادی روی کسی خور که صفائی دارد

و از استاد غزل «سعدی» است، در همین زمینه:
  غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد         ساقیا باده بده شادی آن کاین غم ازوست


آداب نان خوردن عیاران و جوانمردان

واما در مورد چگونه گی نان خوردن عیاران و جوانمردان باید گفت که: آنهم از خود دارای آدابی بوده است و خصوصیاتی.
جوانمردان در جای مخصوصی که آنرا «آستانه» می گفتند، گرد هم آ مده و با تمام غریبان و مسکینان و مسافرانی که از راه های دور به مهمانی می آ مدند؛ در یک سفره نان می خوردند و در هنگام نان خوردن برا ی آنکه غریبان و مسکینان، احساس دلتنگی نکنند، با سخنان لطف آمیز و صمیمانه آنها را شاد نگاه میداشتند و در هنگام نان خوردن باید هر جوانمرد و فتی حقیقی متوجه آ داب و اصول تعیین شده می بود.

به روایت ناصری این آداب عبارت بود از:
نشستن بر پای چب.
نگاه نکردن به لقمه حریف.
از کنار کاسه خود خوردن.
شستن دست پیش از خوراک.
شستن دست بعد از خوراک.
خم نشدن بالای طبق.
نخاراندن سر هنگام خوراک خوری.
خاموشی تمام در زمان نان خوردن.
عطسه نزدن در بالای خوان.
عذرخواهی بسیار از مهمان.


برادر خواندگی و خواهر خواندگی

رعایت عفت و پاکدامنی یکی دیگر از شروط جوانمردی و عیاری بشمار می رفت. هرگاه عیاری با دختر یا زنی روبرو می گردید که باید با او همکار و یا همراه باشد، در ابتدا می بایست آداب برادر و خواهر خواندگی را به جای می آورد.

انجام این مراسم صرف نظر از اینکه باعث برانگیخته شدن حس تعهد، صمیمت و یاری رسانی در وجود عیار می شد، به نوعی محرمیت طرفین را نیز فراهم می نمود. از آداب برادر و خواهر خواندگی می توان به دست دادن با یکدیگر، گواه گرفتن و با یکدیگر غذا خوردن (دست در نان و نمک یکدیگر زدن) اشاره نمود.


سوگند و شرایط و صفات عیاری

هرگاه کسی در صف عیاران قرار می گرفت می بایست سوگند یاد می کرد که :خیانت نکند، یکدل باشد، با دوست ایشان دوست و با دشمن ایشان دشمن باشد.
مایه اصلی سوگند در آئین عیاری که همه جا و در هر شرایطی مورد توجه واقع می شده «یزدان دادار» است که مراد از آن همانا خالق و آفریننده توانا است.


شرط اصلی عیاری بیباکی و دلاوری است، آنچنان که در این ارتباط مکررا نقل شده که: «عیاری به بد دلی نتوان کرد» و مقصود از بددلی همانا ترس و کم جراتی است.

از دیگر شروط عیاری می توان به: پهلوانی و جوانمردی ، در خدمت استاد بودن، نکته سنجی، عیب پوشی، سخن نیکو به زبان راندن و... اشاره داشت.

آن چنان که در آن کتاب‌ها و برخی کتب دیگر می‌خوانیم، عیاران به سختی به اصول خود که اصول جوانمردان بود پایبند بودند و هر کس آن اصول را زیر پا می‌گذاشت به شدت کیفر می‌دید.


منابع:
tebyan.net
moraghebeh.com












نقل مطالب تنها با لینک مستقیم و ذكر نام و آدرس پرشین خاک، بلامانع میباشد به سایت پرشین خاک خوش آمدید - شاد و بهروز باشید