KhAk's Design - Persian Art


اصطلاحات و واژه هاي سياسي



ابسولوتيسم Absolutisme =
ابسولو به معني مطلق و مقصدو از ابسولوتيسم حكومت مطلقه و رياست يك نفر شخص مطلق العنان است بر جامعه. در اين آئين حقوق و قدرت زمامدار نامحدود است.

آپتي ميسم Optimisme =
عقيده به خوش بيني و حسن ظن است. اين اصطلاح غالباً ملحق به اصطلاحات حاكي از مرام هاي اصلي سياسي مي گردد.

آتوريتاريانيسم Autoritarianisme =
مسلك و سيستم حكومتي است، كه در آن آزادي فردي تحت الشعاع قدرت دولت قرار مي گيرد.

آتوكراسي Autocracy =
سيستم حكومتي اي را گويند كه در آن تمام قدرت ها در دست زمامدار باشد.

اپورتونیسم Oportunism =
به معنای فرصت طلبی بدون اعتقاد به اصولی خاص است و عمدتا به حرکت های منافقانه و فریبکارانه اطلاق می شود. مبنای این گرایش عقلانیت ابزاری و انگاره «هدف وسیله را توصیه می کند» می باشد. چنین روشی ارزش های انسانی را قربانی خواسته ها و اهداف زودگذر مادی می کند.

آريستوكراسي Aristocrasey =
حكومت اشرافي، سيستم و نوعي حكومت كه در آن قدرت و نظارت در دست عده كمي از اشراف باشد.

اسكي بيسم Escapisme =
به معني فرار است و مقصود از آن فرار از شركت در كارهاي اجتماعي و امتناع از قبول پست هاي دولتي و شركت در امور حكومت.

اكسپانسيونيست Expansioniste =
طرفدار توسعه و گستش اراضي كشور به وسيله فتوحات نظمي يا به وسايل اقتصادي.

اليگارشي olygarichie =
روشي در حكومت كه توسط چند نفر اداره شود و كليه قدرت ها در اختيار عده اي معدود باشد.

امپرياليسم Imperialisme =
هواخواه امپراتوري، عقيده و روشي را گويند كه هدفش بسط امپراتوري و توسعه قلمرو و حكومت بر ديگران است.

اگوئيسم Egoisme =
عقيده به اينكه طبيعت انسان در همه جا و همه زماني اساساً خودخواه است، لذا زمامدار بايد انگيزه اش اگوئيستيك يعني خودخواهي و خودپرستي باشد.

آنارشي Anarechie =
آشوب، بي نظمي و هرج و مرج. در زبان يوناني به معناي «بدون حكومت» است.

آنارشيسم Anarechisme =
هرج و مرج خواهي، مسلك آنارشيسم حكومت را تنها موجب بدبختي و مصيبت هاي اجتماعي مي داند.

انترناسيوناليسم Internationalisme =
در مقابل ناسيوناليسم است و عبارت است از اعتقاد به اينكه همكاري و معاونت مابين ملت هاي جهان موجب سعادت و برقراري صلح و آرامش حكومت جهاني است.

اندوسترياليسم Industerialisme =
يعني صنعتي شدن زندگي انسان و رواج صنعت و كارخانه و ماشين و اهميت دادن به صنعت.

انديويدواليسم Individualisme =
يعني اصالت فرد و طبق اين فلسفه بايد اجازه داده شود كه هركس به اختيار آزاد براي خود فكر و كار كند.

اولترا انديويدواليسم Ultra Individualisme =
عقيده به فرديت افراطي است.

اولتيماتوم Ultimatum =
اتمام حجت، آخرين پيشنهادي كه دولتي به دولتي مي دهد و در صورت عدم قبول موجب بروز جنگ مي شود.

ايرولاسيونيسم Irolationisme =
اعتقاد به لزوم تبعيت از يك خط مشي و سياست و كناره گيري علني يك ملت از همكاري سياسي و اقتصادي.

بالشويسم Balshewisme =
شيوه اي خاص از مكتب «ماركسيسم» است، كه طبق آن طبقه كارگر بايد به وسيله دستجات محلي كه پيرو انضباطي شديد از طرف دولت مركزي باشند هرچه زودتر قدرت سياسي را به دست آورند.

بورژوازي Bourgeoisie =
سرمايه داري، طبقه ثروتمند و سوداگر.

بنیادگرایی Fundamentalism =
به معنای سرسختی در مذهب و جهان‌بینی است که هدف آن پیشبرد تفکر واندیشه بر بنیاد ریشه‌های اولیهٔ دین وایدئولوژی است.

پاتریوتیسم Patriatism =
بمعنی میهن پرستی است.

پارتیکولاریسم Particularism =
علاقه شدید هر شهر به حفظ حالت خاص خود.

پليتيك Politique =
علم سياست، سياست.

پارتيزان Partisan =
سرباز چريك، هواخواه، طرفدار.

پارلمانتريسم Parlementairisme =
روشي است در حكومت كه در آن قوه مجريه در اعمال خود مسؤول قوه مقننه يعني پارلمان مي باشد.

پاروشياليسم Parochialisme =
محدوديت فكر و دلبستگي به انجام كارهاي بلوكي و بخشي و محلي.

پاسي فيسم Pacifisme =
صلح طلبي، مخالفت با جنگ به هر نوع و شكلي كه باشد.


پان Pan = این واژه به دو معنی بکار می‌رود:
&ensp&ensp * : پان (اسطوره‌شناسی)
شخصیت افسانه‌ای در اسطوره‌های یونان، پسر هرمس و خدای چوپانان و گله‌های بز بود.
او نیم حیوان بود که شاخ بز بر سر داشت و پاهایش به شکل سم بز بود.

&ensp&ensp * پان (علوم سیاسی).
در زبان لاتینی چنانچه کلمه پان بصورت پیشوند واژه ای به کار رود معنای همه و عموم را می دهد. از اواخر قرن هجدهم به بعد، هنگامی که جنبشهای ناسیونالیستی در اروپا و سایر قاره ها به وجود آمد بعضی از سیاستمداران پیشوند «پان» را به نام قوم، نژاد و دین خود اضافه کردند ، از قبیل:
پان ترکیسم (هوادار وحدت اقوام ترک زبان تحت حکومت یک دولت) ، پان ژرمنیسم (هوادار وحدت ژرمنها) ، پان عربیسم (هوادار وحدت ملتهای عرب).


پراگماتيسم Pragmatisme =

اصالت عمل و نقطه مقابل متافيزيك است. پيشواي اين مكتب ويليام جيمز آمريكايي است. واژه پراگماتیسم مشتق از لفظ یونانی (pragma) و به معنی عمل است.

روشی در فلسفه مدرن است که با اعتراف به غیر ممکن بودن اثبات بعضی مسائل با توجّه کاربرد آنها در زندگی انسان، آن مسائل را می‌پذیرد. طرفداران این شیوه، خود را عمل‌گرا و متسامح می‌دانند. مخالفین این گروه را میانه‌رو (یا محافظه‌کار) و منفعت طلب می‌خوانند.

پراگماتیسم فلسفه‌ای است که اول بار در آمریکا پدید آمد و در تفکر و حیات عقلی این سرزمین تاثیر زیادی بر جای گذاشت. این فلسفه در اواخ قرن نوزدهم با متفکرانی نظیر ویلیام جیمز و جان دیویی به ظهور رسید. به نظر این متفکران، پراگماتیسم انقلابی است علیه ایده آلیسم (آرمان‌گرایی) و کاوشهای عقلی محض که هیچ فایده‌ای برای انسان ندارد، در حالی که فلسفه پراگماتیسم، روشی است درحل مسائل عقلی که می‌تواند در سیر ترقی انسان بسیار سودمند باشد.


پروونسياليسم Provinclisme =
نام سيستم حكومتي است كه توسط ثروتمندترين افراد يك جامعه اداره شود.

پلوراليسم Pluralisme =
به معني كثرت، به فلسفله سياسي اطلاق مي گردد كه علاقه فرد نبايد منحصر به پيوستگي سياسي وي با دولت باشد، بلكه علاقه هاي ديگري نيز دارد. مانند علاقه مذهبي و اقتصادي.

تائوئيسم Taoisme =
نام مكتب سياسي است، كه بنيانگذار آن لااوتسه (604-501ق.م) است فلسفه وي يك نوع مذهب ليبرال است.

تئوكراسي Theocratey =
رژيم و روشي را در حكومت گويند، كه رؤسا و فرماندهان درجه اول آن پيشوايان روحاني و ارباب دين باشند، به عبارت ديگر حكومت مذهبي است.

تكنوكراسي Technoratey =
در اصطلاح به حکومت تکنیک اطلاق شده‌است که در آن نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باید بوسیلهٔ صاحبان فن اداره شود.

تراديسيون Tradition =
سنت، رسوم اجتماعي.

تراديسيوناليسم Traditionalism =
اعتقاد به اصالت، سنت پرستي.

تروتسكي ايسم Trotskisme =
فرقه منشعبي از حزب كمونيسم كه بنيان گذارش تروتسكي يكي از پيشوايان انقلاب بلشويكي روسيه بوده.

تروريسم Terrorisme =
عقيده به لزوم آدم كشي.

توتاليتاريونيسم Totalitarianisme =
به معني حكومت جمعي است و حكومتي است كه در كليه شؤون زندگي فرد دخالت مي كند و آن را تنظيم و براي آن مقررات وضع مي كند.

تمامیت‌خواهی یا توتالیتاریسم Totalitarianism =
حکومت‌هایی که در آن‌ها جهان‌بینی کل‌گرایی ارائه می‌شود و مردم می‌بایست به اصول عقاید سیاسی حکومت اعتقاد داشته باشند. حکومت‌های تمامیت‌خواه اغلب یک‌حزبی هستند یا تمام احزاب به یک ایدئولوژی متعهد هستند.

تيراني Tyrannie =
به معني حكومت ستمگري و جور و ظلم است.

تيرانيسيد Tyrannicide =
به معني ظالم كشي و اعتقاد به لزوم قتل سري و ترور زمامداران حكومت است.

تيموكراسي Timocracy =
اين اصطلاح در مورد حكومتي و دولتي به كار برده مي شود كه زمامدارانش تنها به خاطر شرف و به دست آوردن افتخار كار مي كنند. اين واژه را افلاطون در كتاب جمهوريت خود به كار گرفته است.

دپارتمانتاليسم Departmentalisme =
حكومتي كه به ايالات و استان ها و بخش هاي كشور استقلال در امور داخلي خود دهد.

دسانتراليسم Decentralisme =
عبارت است از انتقال نظارت و كنترل از قدرت مركزي به واحدهاي محلي.

دسپوت Despot =
مستبد.

دسپوتيسم Despotisme =
حكومتي را گويند كه پيرو حكومت مطلقه و خودكامگي و به دست زمامداري خودرأي و مستبد اداره شود.

دماگوژي Demagogie =
عوام فريبي.

دموكرات Democrate =
آزادي خواه، طرفدار آزادي.

رويزيونيسم Revsionisme =
نام مكتب و مسلك ادوارد برنشتاين سياستمدار، نويسنده سوسيال دموكرات آلمان است هدف اين مسلك اصلاح و تعديل سوسياليسم انقلابي ماركس بود.

روشن فکر یا دگر اندیش Open-mind =
کلمهٔ روشن فکر یا دگر اندیش بعد از وقوع انقلاب صنعتی در اروپا شکل گرفت و وقایع عمیق فرهنگی را بر کالبد اخلاق فردی و اجتماعی مردم به جای گذاشت.
جریان روشنفکری در ایران در زمان حکومت ناصر الدین شاه قاجار آغاز شد و با وقوع انقلاب مشروطه سرعت بیشتری به خود گرفت. دروهٔ آغازین رواج روشن فکری در ایران با تأسیس مدرسهٔ دارالفنون و دانش آموختگان این مدرسه در کشورهای اروپایی مانند فرانسه که نماد مدرنیته در آن زمان محسوب می‌شد، عجین بود.

ژئوپولتيك Geo Poltiqoue =
نام علم جديدي است كه هدفش مطالعه و تحقيق در روابط بين جغرافيا با حيات قدرت ها و امپراتوري هاي بزرگ است.

سانتراليسم Centralisme =
اصول تمركز در روش اداره حكومت يك كشور و تمركز امور در حكومت مركزي در پايتخت.

سكولاريسم Secularisme =
دنياپرستي، اعتقاد به اصالت امور دنيوي و رد آنچه غير آن است.

سنا Senat =
مجلس اعيان، مجلس اشراف، مجلسي كه نمايندگان آن از بين طبقات و افراد ممتاز انتخاب مي شوند.

سناتور Senateur =
نماينده مجلس اشراف، مجلسي كه نمايندگان آن از بين طبقات و افراد ممتاز انتخاب مي شوند.

سوسياليسم Socialisme =
مسلكي است كه هدفش ايجاد و برپا كردن دسته جمعي جامعه است به نفع مردم به وسيله مالكيت دولت نسبت به كليه وسايل توليدي اعم از صنعت و وسايل حمل ونقل و غيره. كنترل آنهااز طرف دولت است.

شووينيسم Chauvnisme =
ملت بازي، وطن بازي، افراط و مبالغه كوركورانه در ميهن پرستي.

فاشيسم Fachisme =
اين مسلك، در زمان حكومت موسوليني احياء شد. شيوه اي در سياست است كه هرج و مرج و آشوب طلبند.

فئوداليسم Feodalisme =
نوعي حكومت هاي مجزا از هم و ملوك الطوايفي در قرون ميانه. امروز به كشورهايي اطلاق مي شود كه عده اي از اشراف و مالكين، ملاك باشند.

فاناتيسم يا فاناتيكيسم Fanatisme, Fanaticisme =
به معناي اعتقاد تعصب آميز و تابع تعصب است، از هر نوع كه باشد چه سياسي، چه مذهبي، چه اخلاقي.

فدراليسم Federalisme =
شيوه اي در حكومت و سياست كه به موجب آن بايستي مملكت از اتحاد ايالات مستقل تشكيل شود.

فراكسيون Fraction =
گروهي همفكر و هم رأي از يك جمعيت يا يك حزب.

فراماسونري Framaconnerie =
جمعيتي سري كه در برخي از كشورهاي اروپايي وجود دارد.

فيزيوكراسي Physiocratie =
مسلكي است كه به موجب آن بايستي قوه مقننه از دخالت در وضع قوانين اقتصادي خودداري نمايد.

كاپيتاليسم Capitalisme =
يعني سرمايه داري و آن عبارت از سيستمي است كه در آن وسايل عمده توليدي به وسيله سرمايه هاي شخصي فراهم مي آيد و به مالكيت شخصي صاحبان سرمايه باقي مي ماند.

كاپيتولاسيون Capitulation =
حق قضاوت كنسولي كه به دول خارجي در داخل يك كشور داده مي شود.

كاتاكلسيم Cataclyisme =
به معني طوفان جهاني و زير و زبر شدن اوضاع و يا حوادثي كه جهان را واژگون سازد.

كمونيسم Communisme =
مذهب اشتراكي، اعتقاد به لزوم كنترل جامعه نسبت به كل حيات اقتصادي، خاصه مالكيت كل مشترك توده نسبت به وسايل توليدي كه دولت نماينده آن است.

كنتراسوسيال Contratsocial =
فرضيه اي است كه طبق آن زمامدار و دولت وقتي مي توانند حكومت كنند كه رعايت حقوق مردم را بنمايند.

كنستي توسيوناليسم Constitutionalisme =
مشروطيت، حكومت مشروطه بر مردم طبق قانوني به نام قانون اساسي.

كنسرواتيسم Conservatisme =
محافظه كاري، كه شامل كليه موارد چه مذهبي، چه سياسي و چه اجتماعي مي شود.

كنسولات Consulat =
كنسولگري، مقام كنسول.

كنفدراسيون Confedration =
اتحاديه چند كشور كه مجموعاً به صورت دولت واحدي دآمده باشند، ولي در داخل اين دولت واحد دولت هاي عضو استقلال خود را حفظ كنند.

كنوانسيون Convention =
موافقتنامه بين دو يا چند كشور در امور مربوط به بازرگاني. ضمناً نام مجلس فوق العاده اي است كه قدرت مستقله حاكم بدان داده مي شود (جهت ايجاد تغييرات مهم در قانون اساسي).

كودتا Coudetat =
تغيير رژيم ناگهاني و سقوط دولتي به وسيله عده اي براي به دست گرفتن حكومت.

لگاليسم Legalisme =
اعتقاد به اصالت قانون و اصول حقوقي.

لنينيسم Leninisme =
شكلي است از «ماركسيسم» كه منسوب به لنين مي باشد.

ليبراليسم Liberalisme =
فلسفه آزادي طلبي، اعتقاد به اينكه انسان آزاد به دنيا آمده و صاحب اختيار و اراده است و بايد مجاز باشد به هر اندازه كه ممكن است آزاد پرورش و تربيت يابد.

ماترياليسم Materialisme =
ماده پرستي، ماديت و اصالت ماده.

ماركسيسم Marxisme =
عنوان فلسفه ماركس فيلسوف آلماني (1818-1883) و واضع فرضيه كمونيسم جديد مي باشد.

ماكياوليسم Machiavellisme =
مكتب ماكياوليسم كه آن را فلسفه استبداد جديد نيز مي خوانند، عبارت از مجموعه و اصول روش و دستوري است كه ماكياول فيلسوف و سياستمدار ايتاليايي قرن پانزده براي زمامداري بر مردم مي دهد و اولين مرتبه در تاريخ باختر زمين افكاري را براي روش حكومت استبدادي بر روي كاغذ مي آورد.

ميتينگ Meeting =
جمع شدن مردم براي سخنراني و مذاكره درخصوص مسائل اجتماعي.

متروپل Metropol =
كشورهايي كه داراي مستعمرات هستند.

موبوكراسي Mobocracy =
حكومت رجاله ها و مردم عوام كه غالباً در خلال بحران ها و شورش ها به شكل موقتي تشكيل مي شود.

مركانتاليسم Mercantalisme =
نام فرضيه اي است كه مي گويد يك ملت تنها به وسيله اي مي تواند از لحاظ اقتصادي قوي شود كه صادراتش بر وارداتش افزون باشد.

منشويسم Menshevisme =
نام حزبي است كه در ابتداي انقلاب بلشويكي روسيه از حزب سوسياليست انشعاب يافت و عبارتست از مرامي كه تبعيت از سوسياليسم معتدل مي كند.

مونارشي Monarchie =
حكومت پادشاهي، سلطنتي و عبارت از اداره حكومت و امور دولت به دست يك فرد زمامدار در قالب موروثي.

ميليتاريسم Militarisme =
عبارتست از اعتقاد به اينكه جنگ و آماده باش مهمترين وظيفه ذاتي يك ملت و عالي ترين شكل خدمات توده است.

ناسيوناليسم Nationalisme =
مكتب مليت، ملت پرستي، قوم پرستي، اعتقاد به برتري يك ملت و تفوق آن نسبت به ملل ديگر و وفاداري مطلق گروه تبعه به ملت خود و عقيده به برتري معتقدات و ارزش هاي آن ملت به ساير ملل.

هژمونی =
هژموني از واژۀ هژمون يوناني به معناي رئيس يا فرمان­روا است و اشاره است به تسلط يا تفوّق کشوری بر كشورهاي ديگر از طريق ديپلماسي يا تهديد به اطاعت و يا پيروزي نظامي.
با این­حال اين واژه اغلب به مفهوم مورد نظر "آنتونیو گرامشي" متفكّر ماركيست و نويسنده ايتاليايي به كار مي‌رود كه دلالت بر تسلّط و استيلاي يك طبقه نه فقط از جنبه اقتصادي بلكه از تمام جنبه‌هاي اجتماعي، سياسي و ايدئولوژيك دارد.
هژمون در روابط بین‌الملل که چیرگی‌خواهی، سیادت‌(طلبی) و استیلا(خواهی) هم گفته‌شده، به وجود یک قدرت بدون رقیب جهانی که هیچ منازعی در سطح جهان نداشته باشد اطلاق می‌شود.

يوتوپيانيسم =
اصطلاحي است بسيار شايع در علوم سياسي و آن عبارتست از يك جامعه ايده آلي و كمال مطلوب، يا دولتي است بي عيب.









همچنین بخوانید:
‌ دانلود کتاب واژه نامه سیاسی - هوشنگ ناظمی












نقل مطالب تنها با لینک مستقیم و ذكر نام و آدرس پرشین خاک، بلامانع میباشد به سایت پرشین خاک خوش آمدید - شاد و بهروز باشید