حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی |
مقام فردوسی در زنده نگاه داشتن تاریخ ایران و داستان های ملی و حماسی ایران زمین و همچنین دمیدن نفسی تازه به زبان ادب فارسی بسیار شامخ است و از این روی او را شاعر ملی ایران خوانده اند.
حكیم ابوالقاسم فردوسی شاعر حماسه سرای سال ۳۱۹ هجری خورشیدی (۳۲۹ ه.ق./۹۴۰ میلادی) در قریه فاز یا پاز طابران طوس به دنیا آمد. پدر او از دهگانان طوس بود که در آن زمان به معنی ایرانیتبار و نیز به معنی صاحب ده بوده است. بر اساس شواهد موجود از شاهنامه او جدا از زبان فارسی دری به زبانهای عربی و پهلوی و با فلسفه یونانی نیز آشنا بودهاست.
در آن روزگار، دهگانان تلاش میكردند در برابر ارزشهای جدیدی كه دین اسلام مطرح میكرد، سنتها و آداب اجدادی خود را حفظ كنند و شاید اعظم انگیزه فردوسی برای نظم شاهنامه از همین تمایل درونی و نژادی سرچشمه می گرفت.
فردوسی حدود سال ۳۹۷ هجری خورشیدی بدرود حیات گفت و در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده است.
به راستی که فردوسی بزرگ، پاسدار تاریخ و فرهنگ دیرپای ایران کهن است. شاهنامه ی او، گنجینه ی اسراری ست که اگر فراهم نمی آمد، پیدا نبود که سرنوشت ایران کهن و میراث گرانسنگ آن به کجا می انجامید.
هنگامی که فردوسی به جرم میهن پرستی وامتناع از مداحی و همچنین سرگذشت و سرنوشت ایران٬ خون دل می خورد٬ عنصری و عسجدی و فرخی و حدود چهارصد مداح کاسه لیس دیگر درباری٬ جام های پیاپی سرمیکشیدند و مدح سلطان واطرافیان او را میگفتند و به برکت این چاپلوسی ها کیسه های زرمی گرقتند. به طوری که وسایل آشپزخانه ی عنصری از طلا و نقره ساخته شده بود.
خاقانی دراین باره می گوید:
شنیدم که از نقره زد دیگدان ز زر ساخت٬ آلات خوان عنصر
طاها حسین مصری می گوید:
مصریان زبان اصلی خود را از دست دادند و به عربی صحبت كردند چون كسی مانند فردوسی نداشتند.
لویی لانگلس، خاور شناس فرانسوی، که گزینه ای از شاهنامه را به همراه دیباچه ای در ستایش فردوسی در سال ۱۷۸۸ م به چاپ رساند، می نویسد:
«در شاهنامه ی فردوسی، هر بامداد، خورشید به گونه ای دیگر بر می دمد و هر شامگاه به گونه ای دیگر در پهنه ی بی کران افق پنهان می گردد؛ هر بهار گلهایی نوین با خود به ارمغان می آورد و هر نسیم از دیاری دیگر سخن می گوید...»
حكیم ابوالقاسم فردوسی شاعر حماسه سرای سال ۳۱۹ هجری خورشیدی (۳۲۹ ه.ق./۹۴۰ میلادی) در قریه فاز یا پاز طابران طوس به دنیا آمد. پدر او از دهگانان طوس بود که در آن زمان به معنی ایرانیتبار و نیز به معنی صاحب ده بوده است. بر اساس شواهد موجود از شاهنامه او جدا از زبان فارسی دری به زبانهای عربی و پهلوی و با فلسفه یونانی نیز آشنا بودهاست.
در آن روزگار، دهگانان تلاش میكردند در برابر ارزشهای جدیدی كه دین اسلام مطرح میكرد، سنتها و آداب اجدادی خود را حفظ كنند و شاید اعظم انگیزه فردوسی برای نظم شاهنامه از همین تمایل درونی و نژادی سرچشمه می گرفت.
فردوسی حدود سال ۳۹۷ هجری خورشیدی بدرود حیات گفت و در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده است.
به راستی که فردوسی بزرگ، پاسدار تاریخ و فرهنگ دیرپای ایران کهن است. شاهنامه ی او، گنجینه ی اسراری ست که اگر فراهم نمی آمد، پیدا نبود که سرنوشت ایران کهن و میراث گرانسنگ آن به کجا می انجامید.
هنگامی که فردوسی به جرم میهن پرستی وامتناع از مداحی و همچنین سرگذشت و سرنوشت ایران٬ خون دل می خورد٬ عنصری و عسجدی و فرخی و حدود چهارصد مداح کاسه لیس دیگر درباری٬ جام های پیاپی سرمیکشیدند و مدح سلطان واطرافیان او را میگفتند و به برکت این چاپلوسی ها کیسه های زرمی گرقتند. به طوری که وسایل آشپزخانه ی عنصری از طلا و نقره ساخته شده بود.
خاقانی دراین باره می گوید:
شنیدم که از نقره زد دیگدان ز زر ساخت٬ آلات خوان عنصر
طاها حسین مصری می گوید:
مصریان زبان اصلی خود را از دست دادند و به عربی صحبت كردند چون كسی مانند فردوسی نداشتند.
لویی لانگلس، خاور شناس فرانسوی، که گزینه ای از شاهنامه را به همراه دیباچه ای در ستایش فردوسی در سال ۱۷۸۸ م به چاپ رساند، می نویسد:
«در شاهنامه ی فردوسی، هر بامداد، خورشید به گونه ای دیگر بر می دمد و هر شامگاه به گونه ای دیگر در پهنه ی بی کران افق پنهان می گردد؛ هر بهار گلهایی نوین با خود به ارمغان می آورد و هر نسیم از دیاری دیگر سخن می گوید...»
دانلود کتاب گویا، سرگذشت و محاکمه و قتل فردوسی توسی چکامه سرای بزرگ پارسی
- کتاب صوتی شاهنامه - حکیم فردوسی توسی
- سیاوش اوستا - سرگذشت فردوسی توسی
- سیاوش اوستا - محاکمه و قتل فردوسی
آرامگاه باشکوه استاد سخن فردوسی
آرامگاه باشکوه حکیم فرزانه فردوسی در هزارمین سال ولادت وی به فرمان رضا شاه پهلوی پس از دعوت از بزرگ ترین خاورشناسان، شاهنامه شناسان و ایران شناسان جهان در داخل باغ خود فردوسی بنا گشت. برای ساخت این مجموعه زیبا از بزرگ ترین معماران ایران بهره برده شد، سرستونهای شهر پارسه (تخت جمشید) و نشان ملی فروهر زرتشت نیز از مهم ترین آثار این آرامگاه است، درون آن نیز با صحنه های سنگ تراشی شده از نبردهای ایرانیان مزین شده است.
رسيد کمک يک ريالی در سال ۱۳۱۶ برای ايجاد آرامگاه فردوسی
روستای پاز؛ زادگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی
با وجود اينکه سال گذشته هزارمين سال پايان سرايش شاهنامه بود، اما در طول سال، آنطور که بايد به خالق شاهنامه توجه نشد و علاوه بر پابرجا ماندن دکلهاي برق در توس و گازکشي در منطقه، امروز نيز زادگاه فردوسي روزگار خوشي را نميگذراند.روستاي تاريخي «پاژ» نقطهاي است که بهعنوان زادگاه حکيم ابوالقاسم فردوسي، حماسهسراي نامدار ايران شناخته ميشود.
با اين وجود، شايد مردم فقط نامش را از رسانهها شنيده باشند و كمتر كسي به قصد ديدن، راهي اين روستا شده باشد.اين روستاي 800 هکتاري در 15 کيلومتري شمال شرقي مشهد و در تقاطع جادهي کلات و کارده قرار دارد و هرچند از جادهي کناري آرامگاه فردوسي نيز ميتوان با طي مسافتي طولاني، بهشكل غيرمستقيم به اين روستا رسيد، اما نه در جادهي اصلي و نه در مسيري که از آرامگاه فردوسي آغاز ميشود، هيچ تابلويي براي راهنمايي گردشگران و علاقهمندان ديده نميشود.
با اين وجود، نکتهي مطلوب براي بازديدکنندگان اين است که هر دو مسير، راه آسفالت دارد و اين امر سرعت دسترسي با وسيلهي نقليه را بيشتر ميکند. تنها تابلويي که ميتوان از روي آن از رسيدن به اين روستا اطمينان يافت، تابلويي است که توسط دهياري روستا در حاشيهي مسير کلات به مشهد نصب شده است و ورود به روستاي «پاژ» را خوشآمد ميگويد.
مردم منطقه اين روستا را با نام «پاز» ميشناسند و به علت پرسشهاي گردشگران نام «پاژ» نيز برايشان بيگانه نيست. اين روستا يک خيابان اصلي به نام «فردوسي» دارد که از جادهي کلات منشعب ميشود و خيابانهاي فرعي آن نيز براساس همين خيابان اصلي شمارهگذاري شدهاند. به گفتهي مردم روستا، اين خيابانها بهزودي آسفالت ميشود تا گذر در روستا نيز راحتتر انجام شود.
با گذشتن از حاشيهي جادهي کلات و روستاي پاژ، يک ساختمان کهن بر بالاي تپهاي در روستا خودنمايي ميکند که همان خانهي منسوب به «فردوسي» است. اين خانه در بلندترين قسمت روستا قرار دارد و مردم آن را به نام «خانهي فردوسي» ميشناسند.
با اين حال، خانهي پير فرزانهي توس روزگار خوشي را سپري نميکند.هرچند نيازهاي اوليه مانند آب، گاز و ... در روستا تأمين شده است، اما زندگي به شيوهي سنتي جريان در آن دارد و مردم روستا هيچ بهرهاي از جاذبهي گردشگري اين منطقه نميبرند.«خانهي فردوسي» بر بلنداي تپهي تاريخي پاژ که اسفند 1379 به شمارهي 3241 در فهرست آثار ملي ثبت شد، گردشگران را از هر نقطهي روستا به سوي خود جذب ميکند؛ اما در خود روستا نيز مانند جادههاي دسترسي به منطقه، تابلويي که گردشگران را به سمت خانه هدايت کند، وجود ندارد. علاوه بر اين، راه رسيدن به خانه بهدليل قرار داشتن در بلندي، آسان نيست. در اطراف خانه نيز هيچ تابلويي براي راهنمايي گردشگران به سمت «خانهي فردوسي» و رد پايي از سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري حتا در حد آرم اين سازمان ديده نميشود. به اين ترتيب، گردشگران مجبورند براي يافتن راه خانه از مردم سؤال كنند. آنها نيز تنها در حد شنيدهها و براساس حضور گردشگران اطلاعاتي بسيار مختصر دارند. در حالي که اين جاذبهي گردشگري به ارائهي اطلاعات در قالبي بسيار مدون نياز دارد.
با رسيدن به «خانهي فردوسي» منظرهي چشمنوازي ديده نميشود. يک چهارديواري کوچک با تاقچه و تزيينات گچي ساده که قدمت آن به دوران پهلوي ميرسد، تنها دارايي «خانهي فردوسي» است. اينجا چيزي که بيش از همه جلب توجه ميکند، يادگاريهايي است که روي ديوارهاي گچي نوشته شده است و به زحمت ميتوان در ميان انبوه نوشتهها، جاي خالي يافت.ساختمان خانه نيز روزگار خوشي را سپري نميکند و به مرمت اساسي نياز دارد. قرار گرفتن خانه بر بالاي تپه، جلوهاي ديداري براي آن ايجاد کرده است.
در حالي که بنا، به جز قدمت کهن آن، ويژگي برجستهاي ندارد و تنها نام «فردوسي» است که به آن اهميتي ويژه بخشيده است. در روستاي پاژ که آن را با نام «فردوسي» ميشناسند، بهجز در نام خيابانها، هيچ اثري از زندهکنندهي زبان پارسي ديده نميشود.هرچند مرمت و رسيدگي به وضعيت زادگاه فردوسي و اطراف آن در برنامهي سازمان ميراث فرهنگي قرار دارد، اما به گفتهي يکي از مردم روستا، اين برنامه چند سال است که در حد حرف باقي مانده و اقدامي عملي در اين راستا انجام نشده است.به گفتهي مردم منطقه، اين روستا بهشکل غيربرنامهريزيشده، بازديدکنندگاني را بويژه در ايامي مانند نوروز از نقاط مختلف و حتا ساير کشورها دارد؛ اما ديدن اين وضعيت در زادگاه يکي از بزرگترين مشاهير ايران جلوهي خوشي ندارد.
بنابراين لزوم سرعت بخشيدن به برنامههايي که براي افزايش ظرفيت گردشگري اين روستا در نظر گرفته شده است، اهميتي دوچندان دارد.