شاهنامه اثر جاودانهً حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی |
مقام فردوسی در زنده نگاه داشتن تاریخ ایران و داستان های ملی و حماسی ایران زمین و همچنین دمیدن نفسی تازه به زبان ادب فارسی بسیار شامخ است و از این روی او را شاعر ملی ایران خوانده اند.
به راستی که فردوسی بزرگ، پاسدار تاریخ و فرهنگ دیرپای ایران کهن است. شاهنامه ی او، گنجینهً اسراری ست که اگر فراهم نمی آمد، پیدا نبود که سرنوشت ایران کهن و میراث گرانسنگ آن به کجا می انجامید. شاهنامه شرح احوال، پیروزیها، شکستها، ناکامیها و دلاوریهای ایرانیان از کهن ترین دوران، نخستین پادشاه جهان کیومرث، تا پایان و شکست دولت ساسانی به دست تازیان است.
سرایش شاهنامه حدود سیسال به طول انجامید. فردوسی خود در این باره میگوید:
بسی رنج بردم درین سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
سخن حكيم توس ابوالقاسم فردوسي، سخن حق طلبي و آزادگي است. افراسياب را از آن جهت نكوهش ميكند كه بدانديش و سفاك است، نه به سبب آن كه توراني است ودر همان حال برادر وي را كه صلح خواه و آزاده است، ستايش ميكند. نمونه ديگر، داوري فردوسي درباره كاووس شاه سبكسر و بدانديش است كه هيچگاه اور ار نميستايد و پذيراي انديشه هاي او نيست.
شاهنامه نه تاريخ جنگ حوادث و فرمانروايان و نه افسانه و قصه محض است. بلكه سراسر آن بيان جهان بيني انساني و خردمندانه فردوسي است. شاهنامه داستان پيكار پاياپاي نيكي و بدي، روشنايي و تاريكي، داد و ستم! آزادي و بندگي و نبرد ايران و انيران است. سراسر شاهنامه ستايش فضيلت و خرد و ايران و عشق به انسان است، و بيزاري از بدانديشي و بدكاري و خشم و آز و غرور و ستم و دروغ و زبوني و تسليم و نابخردي و سنگدلي و خونريزي است. شاهكار استاد توس، داستان نبردهاي بي پايان ايرانيان با بيداد و تباهي، ناپايدار اهريمن، بيدادگري و خونخواري بيگانه را با مردم ايران ميبينيم.
شاهنامه اثر جاودانهً فردوسی باعث تحول عظيمي در فرهنگ و هنر ايران گرديد و انديشمندان ايراني پس از فردوسي به دنبال بازتاب آرا و انديشه ايراني بر حسب آموزههاي فرهنگي و تاريخي شاهنامه بوده و هستند. تسلط فردوسي بر فرهنگ، رسوم، آداب و منش و انديشه ايراني باعث شد تا اهل فن در تاريخ اين سرزمين، فردوسي را حكيم بخوانند. چنانكه هيچ شاعري چنين لقبي را ندارد و اين تنها فردوسي است كه چنين لقبي را دارد.
شاهنامه از همان زمان كه سروده شد، چنان در دلها راه يافت كه نقل مجالس و محافل روزگار بود. فردوسي با توجه به اخلاق نيك و خوي پسنديده، در لابهلاي داستانها و افسانههايش، نشانههاي زندگي درست و صحيح را متذكر مي شود. به همين دليل شاهنامه فردوسي، صرف نظر از جنبه حماسي آن، از جهات گوناگون، شايان توجه است و در واقع نكاتي را در بر دارد كه شايسته يك انسان كامل است.
هدف ديگر فردوسي از نظم شاهنامه، همانا پيوستن افراد و تيرهها و طوايف مختلف نژاد ايراني بوده است، تا به اين وسيله وحدت اين قوم را تأمين و زمينه تشكيل يك حكومت مركزي را پيريزي كند. به همين جهت شاهنامه از مهمترين كتابهايي بوده كه توجه خاص و عام را برانگيخته و بارها استنساخ گرديده و خوشنويسان و نگارگران در دورههاي مختلف، با رغبت و غرور در آن هنرنمايي كردهاند.
پیشینه داستانهای شاهنامه
مأخذ اصلی فردوسی در بهنظم کشیدن داستانها، شاهنامهٔ منثور ابومنصوری بود که چندی پیش از آن توسط یکی از سپهداران ایراندوست خراسان از روی آثار و روایات موجود گردآوری شده بود. فردوسی در شاهنامه از پنج راوی شفاهی نیز به نامهای آزادسرو، شادان برزین، ماخ پیر خراسانی، بهرام و شاهوی یاد کرده که او را در بازگوکردن داستاهها یاری رساندهاند اما ذبیحالله صفا در کتاب «حماسهسرایی در ایران» با ذکر دلایلی آوردهاست که به احتمال فراوان راویان یادشده مربوط به روزگاران پیشین بوداند و فردوسی به جهت احترام از آنان سخن به زبان آورده و هیکدام معاصر با حکیم طوس نبودهاند.
نیز شایان ذکر است که کتاب بسیار عظیمی در اواخر روزگار ساسانی به نام خوتای نامگ (خداینامه) تالیف شده بود که به یک معنا کتاب تاریخ رسمی شاهنشاهی به شمار میآمد. روزبه پسر دادوویه با کنیهٔ عربی «عبدالله بن مقفع» یا همان ابن مقفع مترجم کلیله و دمنه آن را به عربی ترجمه کرد. این کتاب یکی از مآخذ تقریباً همهٔ تاریخنگاران سدههای آغازین اسلامی به شمار میآمد. از خوتای نامگ در شاهنامه با نام نامهٔ خسروان یاد شدهاست. «خوتای» برابر پهلوی «خدای» است که به معنی پادشاه به کار میرفتهاست. معنی مشابهی برای خدا هنوز هم در نامهایی چون «کدخدا» دیده میشود.
شاهنامههای منظوم دیگر
این نکته دارای اهمیّت است که داستانهای شاهنامه در آن دوران نه به عنوان اسطوره بلکه به عنوان واقعیّتی تاریخی تلقی میشدند. یعنی فردوسی تاریخ ایرانیان و حماسههای ملی آنان را به نظم کشید نه اسطورههای آنان را. فردوسی نخستین کسی نبود که به نظم حماسههای ملی اقدام کرد پیش از او دیگرانی نیز دست بدین کار یازیده بودند. از آن میان دقیقی طوسی (همشهری فردوسی) شایستهٔ نامبردن است. وی شاعری خوشقریحه بود که نخست به نظم شاهنامهٔ ابومنصوری اقدام کرد ولی هنوز چندی از آغاز کارش نگذشته بود که به دست یکی از بندگانش کشته شد و کار او ناتمام ماند. فردوسی در شاهنامهٔ خود از دقیقی به نیکی نام میبرد و هزار بیت از سرودههای او را در کار خود میگنجاند (احتمالاً برای قدردانی). هزار بیت دقیقی مربوط به پادشاهی گشتاسب و برآمدن زرتشت است. ذبیحالله صفا به این هزار بیت لقب گشتاسپنامه داد که خوشبختانه امروز جاافتاده و مقبول است.
شخص دیگری که پیش از آن دو به نظم حماسههای ملی پرداخته بود شاعری بود با نام مسعودی مروزی. متاسفانه امروز بیش از چند بیت از شاهنامهٔ او در دست نیست. اما ظاهراً در زمان فردوسی شهرتی بسزا داشتهاست.
به راستی که فردوسی بزرگ، پاسدار تاریخ و فرهنگ دیرپای ایران کهن است. شاهنامه ی او، گنجینهً اسراری ست که اگر فراهم نمی آمد، پیدا نبود که سرنوشت ایران کهن و میراث گرانسنگ آن به کجا می انجامید. شاهنامه شرح احوال، پیروزیها، شکستها، ناکامیها و دلاوریهای ایرانیان از کهن ترین دوران، نخستین پادشاه جهان کیومرث، تا پایان و شکست دولت ساسانی به دست تازیان است.
سرایش شاهنامه حدود سیسال به طول انجامید. فردوسی خود در این باره میگوید:
بسی رنج بردم درین سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
سخن حكيم توس ابوالقاسم فردوسي، سخن حق طلبي و آزادگي است. افراسياب را از آن جهت نكوهش ميكند كه بدانديش و سفاك است، نه به سبب آن كه توراني است ودر همان حال برادر وي را كه صلح خواه و آزاده است، ستايش ميكند. نمونه ديگر، داوري فردوسي درباره كاووس شاه سبكسر و بدانديش است كه هيچگاه اور ار نميستايد و پذيراي انديشه هاي او نيست.
شاهنامه نه تاريخ جنگ حوادث و فرمانروايان و نه افسانه و قصه محض است. بلكه سراسر آن بيان جهان بيني انساني و خردمندانه فردوسي است. شاهنامه داستان پيكار پاياپاي نيكي و بدي، روشنايي و تاريكي، داد و ستم! آزادي و بندگي و نبرد ايران و انيران است. سراسر شاهنامه ستايش فضيلت و خرد و ايران و عشق به انسان است، و بيزاري از بدانديشي و بدكاري و خشم و آز و غرور و ستم و دروغ و زبوني و تسليم و نابخردي و سنگدلي و خونريزي است. شاهكار استاد توس، داستان نبردهاي بي پايان ايرانيان با بيداد و تباهي، ناپايدار اهريمن، بيدادگري و خونخواري بيگانه را با مردم ايران ميبينيم.
شاهنامه اثر جاودانهً فردوسی باعث تحول عظيمي در فرهنگ و هنر ايران گرديد و انديشمندان ايراني پس از فردوسي به دنبال بازتاب آرا و انديشه ايراني بر حسب آموزههاي فرهنگي و تاريخي شاهنامه بوده و هستند. تسلط فردوسي بر فرهنگ، رسوم، آداب و منش و انديشه ايراني باعث شد تا اهل فن در تاريخ اين سرزمين، فردوسي را حكيم بخوانند. چنانكه هيچ شاعري چنين لقبي را ندارد و اين تنها فردوسي است كه چنين لقبي را دارد.
شاهنامه از همان زمان كه سروده شد، چنان در دلها راه يافت كه نقل مجالس و محافل روزگار بود. فردوسي با توجه به اخلاق نيك و خوي پسنديده، در لابهلاي داستانها و افسانههايش، نشانههاي زندگي درست و صحيح را متذكر مي شود. به همين دليل شاهنامه فردوسي، صرف نظر از جنبه حماسي آن، از جهات گوناگون، شايان توجه است و در واقع نكاتي را در بر دارد كه شايسته يك انسان كامل است.
هدف ديگر فردوسي از نظم شاهنامه، همانا پيوستن افراد و تيرهها و طوايف مختلف نژاد ايراني بوده است، تا به اين وسيله وحدت اين قوم را تأمين و زمينه تشكيل يك حكومت مركزي را پيريزي كند. به همين جهت شاهنامه از مهمترين كتابهايي بوده كه توجه خاص و عام را برانگيخته و بارها استنساخ گرديده و خوشنويسان و نگارگران در دورههاي مختلف، با رغبت و غرور در آن هنرنمايي كردهاند.
پیشینه داستانهای شاهنامه
مأخذ اصلی فردوسی در بهنظم کشیدن داستانها، شاهنامهٔ منثور ابومنصوری بود که چندی پیش از آن توسط یکی از سپهداران ایراندوست خراسان از روی آثار و روایات موجود گردآوری شده بود. فردوسی در شاهنامه از پنج راوی شفاهی نیز به نامهای آزادسرو، شادان برزین، ماخ پیر خراسانی، بهرام و شاهوی یاد کرده که او را در بازگوکردن داستاهها یاری رساندهاند اما ذبیحالله صفا در کتاب «حماسهسرایی در ایران» با ذکر دلایلی آوردهاست که به احتمال فراوان راویان یادشده مربوط به روزگاران پیشین بوداند و فردوسی به جهت احترام از آنان سخن به زبان آورده و هیکدام معاصر با حکیم طوس نبودهاند.
نیز شایان ذکر است که کتاب بسیار عظیمی در اواخر روزگار ساسانی به نام خوتای نامگ (خداینامه) تالیف شده بود که به یک معنا کتاب تاریخ رسمی شاهنشاهی به شمار میآمد. روزبه پسر دادوویه با کنیهٔ عربی «عبدالله بن مقفع» یا همان ابن مقفع مترجم کلیله و دمنه آن را به عربی ترجمه کرد. این کتاب یکی از مآخذ تقریباً همهٔ تاریخنگاران سدههای آغازین اسلامی به شمار میآمد. از خوتای نامگ در شاهنامه با نام نامهٔ خسروان یاد شدهاست. «خوتای» برابر پهلوی «خدای» است که به معنی پادشاه به کار میرفتهاست. معنی مشابهی برای خدا هنوز هم در نامهایی چون «کدخدا» دیده میشود.
شاهنامههای منظوم دیگر
این نکته دارای اهمیّت است که داستانهای شاهنامه در آن دوران نه به عنوان اسطوره بلکه به عنوان واقعیّتی تاریخی تلقی میشدند. یعنی فردوسی تاریخ ایرانیان و حماسههای ملی آنان را به نظم کشید نه اسطورههای آنان را. فردوسی نخستین کسی نبود که به نظم حماسههای ملی اقدام کرد پیش از او دیگرانی نیز دست بدین کار یازیده بودند. از آن میان دقیقی طوسی (همشهری فردوسی) شایستهٔ نامبردن است. وی شاعری خوشقریحه بود که نخست به نظم شاهنامهٔ ابومنصوری اقدام کرد ولی هنوز چندی از آغاز کارش نگذشته بود که به دست یکی از بندگانش کشته شد و کار او ناتمام ماند. فردوسی در شاهنامهٔ خود از دقیقی به نیکی نام میبرد و هزار بیت از سرودههای او را در کار خود میگنجاند (احتمالاً برای قدردانی). هزار بیت دقیقی مربوط به پادشاهی گشتاسب و برآمدن زرتشت است. ذبیحالله صفا به این هزار بیت لقب گشتاسپنامه داد که خوشبختانه امروز جاافتاده و مقبول است.
شخص دیگری که پیش از آن دو به نظم حماسههای ملی پرداخته بود شاعری بود با نام مسعودی مروزی. متاسفانه امروز بیش از چند بیت از شاهنامهٔ او در دست نیست. اما ظاهراً در زمان فردوسی شهرتی بسزا داشتهاست.
از منابع و مواخذ:
کتاب دربارگاه فردوسی، منوچهر احتشامی
دكتر ذبيح الله صفا. حماسهسرایی در ایران
دكتر ذبيح الله صفا. تاریخ ادبیات ایران:
ج۱ چاپ دوم. تهران، انتشارات قُقنوس ۱۳۸۱
کتاب دربارگاه فردوسی، منوچهر احتشامی
دكتر ذبيح الله صفا. حماسهسرایی در ایران
دكتر ذبيح الله صفا. تاریخ ادبیات ایران:
ج۱ چاپ دوم. تهران، انتشارات قُقنوس ۱۳۸۱
قدیمی ترین نسخه هاي شاهنامه |
می بایست توجه داشت که نسخه های موجود شاهنامه در جهان، پس از گذشت بیش از ده قرن از فراز و فرود رخداد ها، خالی از گزند روزگار نبوده، و برای شناخت چامه های سره فردوسی از چامه های نا سره و افزوده شده بر این شاهکار، باید به کار مایه های گوناگون رجوع نمود.
قدیمیترین نسخه شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی در كتابخانهي ملَي فلورانس ايتاليا و كتابخانهي بريتانيا وجود دارد. تاريخ كتابت اين دو نسخه به ترتيب ۶۱۴ ق. و ۶۷۵ ق. است.
قدیمیترین و کاملترین نسخه شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی در مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامي، در گنجینه کتب خطی نگاهداری می شود. اين نسخه نفيس در قرن هفتم هجري نگارش يافته و به همراه تذهيب و خط عالي، خمسه نظامي را نيز در حاشيه خود به صورت کامل دارد.
در سال ۱۹۵۲ زمانی که مرحوم هروی رایزن فرهنگی ایران در هندوستان بود ایشان و مرحوم مینوی این شاهنامه را معرفی کردند و چون مؤسسه شرقشناسی کاما در بمبئی از این شاهنامه نگهداری می کرد، با نام «کاما» مشهور شد.این شاهنامه مربوط به دوره سلجوقی است و مرحوم مینوی بر این باور بود که این شاهنامه از آثار باقیمانده از اواخر دوره سلجوقی و اوایل دوره ایلخانی است. نگارش اين شاهنامه به خط نسخ، مربوط به اواخر دوره سلجوقي و اوايل دوره ايلخاني است. مينوي اين شاهنامه را پيش از همه شاهنامههاي مصور تاريخدار قابل شناسايي دانسته است. اما متأسفانه فقر منابع در مورد اين اثر پرداخت جدي و اساسي را از محققان سلب كرده، به طوري كه امروز خبر دقيقي از وجود اين شاهنامه بينظير نداريم و مكان دقيق آن جزء ابهامات است. و تمام مستندات ما به همان معرفي دهه پنجاه توسط غروي و مينوي باز ميگردد.
«کتابخانه ملي ابوالقاسم فردوسي» در شهر دوشنبه مرکز جمهوري تاجيکستان براي بار نخست در سال ۱۹۳۳ با نام «کتابخانه مرکزي شهر دوشنبه» تاسيس گرديد که اکنون دارای ۳/۵ ميليون جلد کتاب می باشد.
مركز نسخههاي خطي تاجيكستان عمر نسخهي خطي شاهنامهي موجود در این كتابخانه را 494 سال تخمين زده است.
«شاهنامه شاه طهماسب» از جمله شاهكارهاي دوره صفويه است كه ۱۱۸ نسخه از آن هماكنون در موزه هنرهاي معاصر نگهداري ميشود و با همكاري موزه و تحت نظارت محمدعلي رجبي عضو هيئت علمي اين همايش مراحل انتشار را ميگذراند.
نسخه خطي دیگری نیز که به شاهنامه كابل معروف است ، شاهنامه كشف شده در مالزي می باشد.
شرحي درباره خصوصيات كتابهاي قديمي خطي و مصور ايران: كتاب «منافعالحيوان» ازقرن هفتم هجري، «آثارالباقيه» ازاوايل قرن هشتم هجري، شاهنامه "دموت"، «كليله ودمنه» و «عجايب المخلوقات» و «ديوان خواجوي كرماني» ازقرن هشتم هجري وتعداد ديگري كتب خطي و مصور ازاين قرن، «تاريخ تيموري» و «خسروشيرين نظامي» ازقرن نهم هجري وچندكتاب ديگر.
مشهورترين نسخه هاي خطي مصور ايران در موزه هاي جهان
شاهنامه فردوسی - The Heritage Institute
شاهنامه فردوسی - The Metropolitan Museum
شاهنامه فردوسی - Shahnama Project - Scenes
شاهنامه فردوسی - Shahnama Project - Illustration
قدیمیترین نسخه شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی در كتابخانهي ملَي فلورانس ايتاليا و كتابخانهي بريتانيا وجود دارد. تاريخ كتابت اين دو نسخه به ترتيب ۶۱۴ ق. و ۶۷۵ ق. است.
قدیمیترین و کاملترین نسخه شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی در مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامي، در گنجینه کتب خطی نگاهداری می شود. اين نسخه نفيس در قرن هفتم هجري نگارش يافته و به همراه تذهيب و خط عالي، خمسه نظامي را نيز در حاشيه خود به صورت کامل دارد.
در سال ۱۹۵۲ زمانی که مرحوم هروی رایزن فرهنگی ایران در هندوستان بود ایشان و مرحوم مینوی این شاهنامه را معرفی کردند و چون مؤسسه شرقشناسی کاما در بمبئی از این شاهنامه نگهداری می کرد، با نام «کاما» مشهور شد.این شاهنامه مربوط به دوره سلجوقی است و مرحوم مینوی بر این باور بود که این شاهنامه از آثار باقیمانده از اواخر دوره سلجوقی و اوایل دوره ایلخانی است. نگارش اين شاهنامه به خط نسخ، مربوط به اواخر دوره سلجوقي و اوايل دوره ايلخاني است. مينوي اين شاهنامه را پيش از همه شاهنامههاي مصور تاريخدار قابل شناسايي دانسته است. اما متأسفانه فقر منابع در مورد اين اثر پرداخت جدي و اساسي را از محققان سلب كرده، به طوري كه امروز خبر دقيقي از وجود اين شاهنامه بينظير نداريم و مكان دقيق آن جزء ابهامات است. و تمام مستندات ما به همان معرفي دهه پنجاه توسط غروي و مينوي باز ميگردد.
«کتابخانه ملي ابوالقاسم فردوسي» در شهر دوشنبه مرکز جمهوري تاجيکستان براي بار نخست در سال ۱۹۳۳ با نام «کتابخانه مرکزي شهر دوشنبه» تاسيس گرديد که اکنون دارای ۳/۵ ميليون جلد کتاب می باشد.
مركز نسخههاي خطي تاجيكستان عمر نسخهي خطي شاهنامهي موجود در این كتابخانه را 494 سال تخمين زده است.
«شاهنامه شاه طهماسب» از جمله شاهكارهاي دوره صفويه است كه ۱۱۸ نسخه از آن هماكنون در موزه هنرهاي معاصر نگهداري ميشود و با همكاري موزه و تحت نظارت محمدعلي رجبي عضو هيئت علمي اين همايش مراحل انتشار را ميگذراند.
نسخه خطي دیگری نیز که به شاهنامه كابل معروف است ، شاهنامه كشف شده در مالزي می باشد.
شرحي درباره خصوصيات كتابهاي قديمي خطي و مصور ايران: كتاب «منافعالحيوان» ازقرن هفتم هجري، «آثارالباقيه» ازاوايل قرن هشتم هجري، شاهنامه "دموت"، «كليله ودمنه» و «عجايب المخلوقات» و «ديوان خواجوي كرماني» ازقرن هشتم هجري وتعداد ديگري كتب خطي و مصور ازاين قرن، «تاريخ تيموري» و «خسروشيرين نظامي» ازقرن نهم هجري وچندكتاب ديگر.
مشهورترين نسخه هاي خطي مصور ايران در موزه هاي جهان
شاهنامه فردوسی - The Heritage Institute
شاهنامه فردوسی - The Metropolitan Museum
شاهنامه فردوسی - Shahnama Project - Scenes
شاهنامه فردوسی - Shahnama Project - Illustration
شاهنامه فردوسي به حافظه جهان پيوست |
كميته مشاوره بين الملل برنامه «حافظه جهان» وابسته به سازمان يونسكو با قرار گرفتن نسخه خطي شاهنامه ومجموعه اي از نسخ خطي فارسي ديگر ، متعلق به انتشارات «دارالكتب» مصر، در اين برنامه موافقت كرد.
برنامه «حافظه جهان» با هدف حفظ ميراث مستند زبان ها، فرهنگ ها و مردم در سال ۱۹۷۷ تاسيس شد.
محمد صابر عرب، رئيس شوراي هيات امناي دارالكتب و اسناد ملي مصر گفت: تصميم مذكور، اقدامي قابل توجه به شمار مي رود چرا كه دارالكتب، ۱۱۰۲ جلد از نسخه هاي خطي فارسي دارد. وي افزود: اين نسخ خطي شامل ۲۲۰۸ عنوان و سرفصل در مباحث علوم انساني است.
صابر عرب خاطرنشان ساخت: مهم ترين نسخ خطي دارالكتب مصر، شاهنامه است كه مهم ترين منظومه حماسي فارسي به شمار مي رود.
عرب اضافه كرد: شاهنامه زندگي در بلاد فارس از آغاز خلقت تا ورود اسلام را دربرمي گيرد و به نظم درآوردن آن سي سال به طول انجاميده است.
نسخه خطي بوستان سعدي، نسخه برداري شده در سال ۸۳۹ هجري (۱۳۰۰ ميلادي) و نسخه خطي «علم تشريح» نوشته ابراهيم عثمان همداني از ديگر نسخه هاي خطي مهم اين مجموعه هستند.
برنامه «حافظه جهان» با هدف حفظ ميراث مستند زبان ها، فرهنگ ها و مردم در سال ۱۹۷۷ تاسيس شد.
محمد صابر عرب، رئيس شوراي هيات امناي دارالكتب و اسناد ملي مصر گفت: تصميم مذكور، اقدامي قابل توجه به شمار مي رود چرا كه دارالكتب، ۱۱۰۲ جلد از نسخه هاي خطي فارسي دارد. وي افزود: اين نسخ خطي شامل ۲۲۰۸ عنوان و سرفصل در مباحث علوم انساني است.
صابر عرب خاطرنشان ساخت: مهم ترين نسخ خطي دارالكتب مصر، شاهنامه است كه مهم ترين منظومه حماسي فارسي به شمار مي رود.
عرب اضافه كرد: شاهنامه زندگي در بلاد فارس از آغاز خلقت تا ورود اسلام را دربرمي گيرد و به نظم درآوردن آن سي سال به طول انجاميده است.
نسخه خطي بوستان سعدي، نسخه برداري شده در سال ۸۳۹ هجري (۱۳۰۰ ميلادي) و نسخه خطي «علم تشريح» نوشته ابراهيم عثمان همداني از ديگر نسخه هاي خطي مهم اين مجموعه هستند.