|
خِرَد اَفسر شهریاران بود | خِرَد زیورِ نامداران بود |
خِرَد زندۀ جاودانی شناس | خِرَد مایه زندگانی شناس |
خِرَد چشمِ جان است چون بنگری | تو بی چشم شادان جهان نَسپری |
همیشه خِرَد را تو دستور دار | بِدو جانت از ناسزا دور دار |
فردوسی توسی |
کتابهای شعرای معاصر و شعر نو
- نیما یوشیچ - افسانه
- نیما یوشیچ - چکامه های گزیده
- فروغ فرخزاد - اسیر
- فروغ فرخزاد - دیوار
- فروغ فرخزاد - عصیان
- فروغ فرخزاد - تولدی دیگر
- فروغ فرخزاد - دیوان تشرق الشمس
- فروغ فرخزاد - آیه های زمینی با صدای فروغ
- فروغ فرخزاد - ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
- فروغ فرخزاد - نامه ها - برای من ای مهربان چراغ بیار
- سیمین بهبهانی - کلید و خنجر
- پروین اعتصامی - دیوان اشعار
- کوچه - فریدون مشیری
- پنج کتاب شعر - فریدون مشیری
- شهریار - الـا تهرانیها
- شهریار - حیدر بابا سلام
- محمد رضا شفیعی کدکنی - مجموعه اشعار
- محمد رضا شفیعی کدکنی - از زبان برگ
- محمد رضا شفیعی کدکنی - از بودن و سرودن
- علی معلم - دیوان اشعار ، شعرهای نو
- سهراب سپهری - آوار آفتاب
رهی معیری
- اشعار رهی معیری
«بیوک معیری» متخلص به «رهی» که در شعر های فکاهی و انتقادی از نام مستعار «زاغچه» ،
«شاه پريون» ، «گوشهگیر» و «حق گو» بهره میبرده است ، از غزلسرایان معاصر ایران است.
رهی معیری، ۱۰ اردیبهشت ۱۲۸۸ - ۲۴ آبان ۱۳۴۷ ، در تهران بدرود حیات گفت.
وی در مقبره ظهیرالدوله شمیران مدفون گردیده است.
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم |
در میان لاله و گل آشیانی داشتم | |
گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار | پای آن سرو روان اشک روانی داشتم | |
آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود | عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم | |
چون سرشک از شوق بودم خاکبوس در گهی | چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم | |
در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود | در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم | |
درد بی عشق زجانم برده طاقت ورنه من | داشتم آرام تا آرام جانی داشتم | |
بلبل طبعم «رهی» باشد زتنهایی خموش | نغمهها بودی مرا تا هم زبانی داشتم
|
سهراب سپهری - صدای پای آب